پرسش و پاسخ
پس از انتخاب سؤال مورد نظر با كليک بر روی آن جواب مربوط را مشاهده نمائيد.
شرایط ورود به پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث چیست؟ مقطع کارشناسی شرکت در یکی از گروه های آزمایشی (علوم انسانی, ریاضی و تجربی) آزمون سراسری اعلام علاقمندی برای انتخاب رشته های مؤسسات غیرانتفاعی ـ غیر دولتی در فرم ثبت نام آزمون سراسری شرکت در مصاحبه ورودی برای رشته های متمرکز با شرایط خاص مقطع کارشناسی ارشد شرکت در یکی از رشته های علوم قرآن و حدیث یا فقه و مبانی حقوق اسلامی اعلام علاقمندی برای انتخاب رشته های مؤسسات غیر انتفاعی ـ غیر دولتی در فرم ثبت نام اولیه چه عواملی در موفقیت داوطلب موثر است؟ موفقيت داوطلبان ورود به دانشكده علوم حديث در دوره كارشناسي به عوامل زير بستگي دارد: 1- ميزان دانش و اطلاعات 2- برخورداري از نمره و رتبه آزمون برتر در ميان داوطلبان 3- چگونگي انتخاب رشته 4- پذيرش در مصاحبه ورودی برای رشت های متمرکز با شرایط خاص فرق رشتههای متمرکز به روش خاص با رشته متمرکز چیست؟ شیوه متمرکز در این شیوه کافی است داوطلب رشته های انتخابی خود را در فرم انتخاب رشته درج نماید شیوه متمرکز با شرایط خاص در این شیوه علاوه بر اینکه داوطلبِ مجاز, رشته های انتخابی خود را در فرم انتخاب رشته درج می نماید. شرکت در مصاحبه نیز ضروری است. آیا پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث اولویتی برای پذیرش طلاب علوم دینی در نظر گرفته است؟ مراحل آزمون طبق ضوابط سازمان سنجش آموزش كشور انجام ميشود. شهریه و هزینههای تحصیلی در پردیس تهران چگونه است؟ مقطع کارشناسی شهریه دریافتی در این مقطع همان شهریه مصوب است که در دفترچه شماره 2 درج می شود. مقطع کارشناسی ارشد جدول مربوط به شهریه های پردیس تهران در دفترچه شماره 2 درج می شود. آیا امکان تعهد خدمت، بورس تحصیلی یا استخدام برای دانشجویان پردیس تهران وجود دارد؟ در حال حاضر دانشکده علوم حدیث هیچ برنامه ای برای استخدام, بورس یا تعهد خدمت دانشجویان ندارد. چه تضمینی برای آینده شغلی دانشجوی این دانشگاه وجود دارد؟ جز دارندگان بورس تحصيلي يا متعهدين به خدمت هيچ فارغالتحصيلي ضمانت شغلي و استخدامي ندارد. آنچه ميتواند در جامعه ضمانت شغلي بيافريند، ايمان، تخصص، پشتكار و اخلاق است. فارغالتحصيل رشته علوم حديث نيز با توكل به خداوند و برخورداري از اين ويژگيها، ميتواند به خوبي در جامعه بدرخشد. آیا شرط سنی برای داوطلبان وجود دارد؟ در حال حاضر برای هیچ یک از مقاطع تحصیلی شرط سنی وجود ندارد. منظور از آموزش الکترونیکی چیست و این روش چه ویژگیهایی دارد؟ آموزش الکترونيکي يکي از جديدترين روشهاي آموزش و فراگيري است که در آن، با استفاده از امکانات فناوري اطلاعات و ارتباطات، بسياري از محدوديتها و مشکلات فراگيري از برابر فراگيران برداشته ميشود. يکي از بهترين و پرمخاطبترين انواع اين شيوه آموزشي، استفاده از شبکه اينترنت و ارائه آموزشها به صورت غير حضوري است که اصطلاحا به آن «آموزش مجازي» نيز ميگويند. در اين شيوه تلاش ميشود محتواي آموزشي با صورتي متناسب با اقتضائات شبکه اينترنت توليد و از طريق اين شبکه جهاني در اختيار فراگيران قرار گيرد. ويژگي مهم اين روش، امکان تعامل و ارتباط مستمر و دوسويه ميان استاد و دانشجو و وجود امکانات و ابزارهاي آموزشي و نظارتي براي افزايش بازده و اطمينان نسبي از فراگيري مخاطبان است. مرکز آموزش الکترونیکی به چه معنایی است؟ اصطلاح دانشگاه مجازي به معني فضايي در شبکه اينترنت است که در آن بسياري از امکانات و منابعي که در يک دانشگاه حقيقي وجود دارد، فراهم شده است. کلاسهاي درس، دانشکدههاي گوناگون، دسترسي به اساتيد، برگزاري کنفرانسهاي علمي، فعاليتهاي پژوهشي و دانشجويي، منابع کتابخانهاي، برگزاري امتحانات و بسياري ديگر از بخشهايي که يک دانشگاه را شکل ميدهد، به صورت الکترونيکي در اين فضا پيشبيني شده و از طريق اينترنت از در همه ساعات شبانهروز و از هر نقطه قابل دسترسي است. برنامه و هدف مرکز آموزش الکترونیکی چیست؟ دانشکده علوم حديث اولين مرکز رسمي آموزش عالي کشور است که با مجوز وزارت علوم، تحقيقات و فناوري يکي از پرکاربردترين و زيربناييترين رشتههاي علوم اسلامي را به صورت تخصصي به دانشجويان آموزش ميدهد. اين مرکز غير دولتي، در کنار موفقيتهاي درخشاني که در بخش آموزش حضوري به دست آورده است، اين توفيق را داشته که به عنوان يکي از مراکز پيشتاز دانشگاهي در زمينه آموزش الکترونيکي، با استفاده از شبکه اينترنت، امکان بهرهگيري از آموزشهاي خود را براي گروه بيشتري از مشتاقان فراهم سازد. برنامه اصلي اين طرح، ارائه تمامي دروس مصوب رشته دانشگاهي علوم حديث به صورت غير حضوري (مجازي) و اعطاي مدرک رسمي به دانشآموختگاني است که بتوانند اين دوره را با موفقيت و بازده بالاي علمي پشت سر بگذارند.علاوه بر آن، يکي از برنامههاي اين دانشکده، برگزاري دورههاي غير رسمي و آزاد آشنايي با علوم و معارف حديثي است. منظور از دورههای الکترونیکی آزاد چیست؟ دورههاي الکترونيکي آزاد، دورههايي آموزشي است که از طريق شبکه اينترنت برگزار ميشود و در آن، برخي از عناوين و سرفصلهاي اصلي رشته به صورت تکدرس يا مجموعهاي از دروس منتخب، در مقاطع خاص به علاقمندان ارائه ميگردد. شرکت در اين دورهها براي کساني که فرصت و امکان شرکت در دورههاي رسمي و طولاني را ندارند مفيد بوده و اطلاعات فشرده و خوبي را در اختيار آنان قرار خواهد داد. چه تفاوتی میان این روش با دورههای غیر حضوری مرسوم (مانند دانشگاه پیام نور) وجود دارد؟ در اين شيوه تلاش شده است بازده آموزشي بالاتري نسبت به دورههاي غير حضوري وجود داشته باشد. بنابراين، پيگيري دروس و شرکت در کلاسهاي مجازي الزامي است. در واقع در اين شيوه، به ارائه متن درس اکتفا نشده و لازم است فراگيران، تمامي مراحل از پيش تعيين شده براي گذراندن درس و تمارين آن را پشت سر بگذارند. شرایط ثبتنام در دورههای الکترونیکی آزاد چیست و چگونه میتوان در آن ثبتنام کرد؟ شرط اصلي براي شرکت در اين دورهها، علاقمندي به فراگيري علوم اسلامي و داشتن فرصت کافي براي وقتگذاري لازم در اين زمينه است. شما نيز اگر اين شرايط را در خود احساس ميکنيد، ميتوانيد با ورود به صفحه ثبتنام و تکميل فرم مربوط، در اين دانشکده ثبتنام کنيد. به شرکتکنندگان در این دورهها چه مدرکی داده میشود؟ به کساني که در دورههاي الکترونيکي آزاد شرکت کنند و مراحل مختلف آن را با موفقيت پشت سر بگذارند، گواهي داخلي دانشکده علوم حديث مبني بر گذراندن آن دروس اعطا خواهد شد. کساني که در دورههاي رسمي دانشکده علوم حديث شرکت کنند و علاوه بر شرکت در کلاسهاي مجازي آن، در امتحانات آن موفق شوند، مدرک رسمي مورد تاييد وزارت علوم، تحقيقات و فناوري دريافت خواهند کرد. آیا برای شرکت در این دورهها نیازی به حضور در محل دانشکده است؟ در طراحي اين دورهها به گونهاي برنامهريزي شده که تمامي دروس به صورت کاملا غير حضوري قابل دريافت باشد. بنابراين، براي فراگيري دروس نيازي به حضور در محل دانشکده نيست. البته در صورت نياز به برگزاري آزمون، اين آزمونها به صورت حضوري و در محلهايي که از سوي دانشکده تعيين ميشود برگزار خواهد شد. کتابخانه پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث از چه بخشهائی تشکیل شده است؟ مرکز اطلاع رساني رايانه اي، خدمات امانت و مخزن منابع مکتوب، بخش مرجع ونشريات، تالارهاي مطالعه خواهران و برادران، بخش فني، بخش ديداري وشنيداري. ترکیب منابع موجود درکتابخانه به چه صورت است؟ منابع موجود درکتابخانه به دو گروه کلي مکتوب وغير مکتوب تقسيم مي شود. منابع مکتوب عبارتند از: کتاب ،پايان نامه، مجلات، روزنامه و منابع غير مکتوب عبارتنداز: لوح فشرده، نوارصوتي، فيلم ويدئويي، ميکروفيلم. چه کسانی میتوانند ازمنابع مکتوب وغیرمکتوب کتابخانه و مرکز اطلاع رسانی استفاده نمایند؟ اساتيد، دانشجويان وکارمندان دانشکده علوم حديث و آستان حضرت عبدالعظيم (ع)، اساتيد و طلاب حوزه علميه حضرت عبدالعظيم (ع) و پژوهشگران آزاد. شرایط استفاده پژوهشگران آزاد ازکتابخانه چگونه است؟ پژوهشگران آزاد با ارائه معرفي نامه معتبر ازمحل تحصيل يا محل کارخود و ضمن ارائه کارت شناسائي معتبر، مي توانند از خدمات ارائه شده در بخشهاي مختلف کتابخانه، بهره مند شوند. مدارک لازم برای عضویت درکتابخانه ومرکزاطلاع رسانی (به غیرازپژوهشگران آزاد) چیست؟ دانشجويان دانشکده با ارائه تصويرکارت دانشجوئي و دو قطعه عکس ـ کارکنان دانشکده و آستان مقدس با ارائه معرفي نامه ازکارگزيني و دو قطعه عکس ـ اساتيد دانشکده با معرفي معاونت آموزشي ـ اساتيد و طلاب حوزه علميه حضرت عبدالعظيم (ع)، با ارائه معرفي نامه ازمديريت حوزه و دو قطعه عکس ساعات فعالیت کتابخانه چگونه است؟ ساعت كار كتابخانه و اطلاع رسانی دانشكده علوم حدیث تا پایان تابستان جاری از ساعت 9 تا 16:15 و در طول ترم اینده (از مهر ماه ) ساعت كار كتابخانه از ساعت 8 تا 20 می باشد. ساعت كار اطلاع رسانی در ترم اینده متعاقبا اعلام ميشود. اعضای کتابخانه چگونه می توانند ازخدمات اینترنت بخش اطلاع رسانی بهره مند شوند؟ متقاضيان استفاده از اينگونه خدمات، بايد قبل از استفاده، زمان مورد نظر خود را با هماهنگي مسؤول بخش اطلاع رساني مشخص نمايند. مدت استفاده رايگان از اينترنت براي اعضاي رسمي دانشکده 5 ساعت درماه مي باشد ودرصورت استفاده بيشتر، هزينه مربوطه دريافت خواهد شد. مدیریت فرهنگی پردیس تهران چه وظایفی را برعهده دارد؟ اصليترين و اساسيترين مسؤوليت مدير فرهنگي، برنامهريزي و نظارت بر فعاليتهايي است که زمينه رشد و ارتقاي دانشجويان را در ابعاد مختلف فرهنگي، مذهبي، هنري، ورزشي و... فراهم ميآورد. اين واحد معتقد است در صورتي که يک دانشجو، با برنامهريزي دقيق و حساب شده در فعاليتهاي مختلف فرهنگي دانشکده، شرکت نمايد، موفقيت او در امور درسي دو چندان خواهد شد و او را به عنوان يک دانشجوي نمونه، معرفي خواهد نمود. چنانکه نتيجه بررسي آمار پذيرفتهشدگان در دوره کارشناسي ارشد نشان ميدهد، تمامي رتبههاي برتر، دانشجوياني بودهاند که به شکل فعّال در فعاليتهاي فرهنگي شرکت داشتهاند. فعالیتهای فرهنگی پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث شامل چه مواردی میشود؟ کلاسهای مختلف فوق برنامه با زمینههای قرآنی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی و ...، اردوهای تفریحی ـ زیارتی داخل و خارج شهر،دیدار با خانواده شهداو ایثارگران، بازدید در نمایشگاه ها اجرای مسابقات قرآنی، کتابخوانی، هنری، ورزشی و...، شرکت دادن دانشجویان در مسابقات سراسری دانشجویان سراسر کشور، اجرای طرحهای مختلف مذهبی و فرهنگی مانند ختم قرآن و قرائت نهج البلاغه، حضور دانشجویان در همایشهای خارج از دانشکده، اجرای مراسم مذهبی، ملی و فرهنگی، تشکیل جلسات اخلاق و مشاوره با دعوت از اساتید و کارشناسان، برگزاری نشست های صمیمانه در خواگاه ها، برگزاری برنامه های نقدو تحلیل وضعیت سیاسی روز فعال کردن دانشجویان در تشکلّهای دانشجویی و حمایت از ایشان و... . چند تشکل دانشجویی در حال حاضر مشغول به فعالیت میباشند؟ بسیج دانشجویی، هیأت انصار المهدی، شورای صنفی دانشجویان، کانون بوستان قرآن و کانون دانشجویی هلال احمر انجمن علمی زبان و تیم موفقیت. وضعیت نشریات در پردیس تهران چگونه است؟ هماکنون یک نشريه مستقل به نام «ذرهبين» (با زمينه فرهنگي ـ سياسي و صنفي) به صورت گاهنامه با مدیر مسوولی و صاحب امتیازی دانشجویان منتشر ميشود. نشریات دانشجویی «رواق»و «راوی» نیز در مرحله اخذ امتیاز از مراجع زیربط می باشند. فضاهای ورزشی موجود در پردیس تهران، شامل چه بخشهایی میباشد؟ استخر، سونا، سالن مجهز بدنسازي وسالن تنيس روي ميز. شرایط عضویت در صندوق قرض الحسنه دانشجویی چیست؟ دانشجو (مشغول به تحصيل) باشد و داراي حساب پس انداز در صندوق باشد. نحوه افتتاح حساب پساندازچگونه است؟ دانشجويان با مراجعه به صندوق قرض الحسنه آستان مقدس حضرت عبدالعظيم (ع)، حداقل مبلغ 000/20 ريال به حساب شماره 20495 بنام صندوق قرض الحسنه دانشجويي دانشکده علوم حديث، واريز و اصل فيش پرداختي را به اين اداره تحويل نمايد. شرایط استفاده از وامها کدام است؟ دارا بودن صلاحيت اخلاقي، محرز شدن نياز به وام، عدم اشتغال به کار (به جزء کار دانشجويي)، ارائه تعهدنامه محضري، اشتغال به تحصيل، مشروط نبودن دانشجو در دو نيمسال تحصيلي. توجه: دانشجوياني که آخرين نيمسال تحصيلي خود راميگذرانند، در صورت داشتن حداقل نصف واحد ارائه شده، ميتوانند از وامهاي مذکور بهرهمند شوند. مقرارت استفاده از مزایای بیمه خدمات درمان چیست؟ مراجعه دانشجو به اين اداره و ارائه مدارک لازم (که از طرف اداره کل بيمه خدمات درماني تعيين ميشود) براي ثبت نام. ـ دانشجويان واجد شرايط ميتوانند پدر و مادر و خواهر و برادر خود را بيمه خدمات درماني نمايند. ـ دانشجويان پسر در صورت تأهل، چنانچه متقاضي بهرهمندي از بيمه خدمات درماني ميباشند، موظفند همسر و فرزند (تا سه فرزند) خود را بيمه نمايند. ـ دانشجويان دختر در صورت تأهل، چنانچه متقاضي بهرهمندي از بيمه خدمات درماني ميباشند، ميتوانند همسر و فرزند خود را بيمه نمايند. ـ دانشجويان نيمسال اول تحصيلي از ابتداي مهر تا پايان شهريور سال بعد و دانشجويان نيمسال دوم تحصيلي از ابتداي فروردين تا اسفند ماه سال بعد، بيمه خواهند بود. ـ هزينه صدور دفترچه بيمه خدمات درماني توسط دانشجو پرداخت خواهد شد. ـ 2/1 هزينه بيمه خدمات درماني از طرف دانشجو و مابقي از طرف دانشکده به عنوان وام بيمه پرداخت ميشود. ـ دانشجويان شاغل (به جز کار دانشجويي) به شرط پرداخت تمامي حقبيمه سالانه بصورت نقدي، ميتوانند از تسهيلات بيمه خدمات درماني استفاده نمايند. نحوه و شرایط دریافت وام ازدواج کدام است؟ دانشجوياني که در حين تحصيل ازدواج بنمايند، ميتوانند با مراجعه به اين اداره و با ارائه مدارک لازم از تسهيلات وام ازدواج دانشجويي بهرهمند شوند. مدارک لازم برای دریافت وام ازدواج چیست؟ تکميل فرم درخواست وام، اصل سند ازدواج، کپي از صفحات اول تا چهارم، اصل شناسنامه خود و زوجه، کپي از صفحات اول و دوم، ضمانت وام (چک و معرفي يک نفر بعنوان ضامن). مراحل و اقدامات لازم برای اعزام دانشجویان به عمره دانشجویی چیست؟ با اعلام فراخوان از کليه متقاضيان ثبت نام بعمل ميآيد. ـ طي مراسم قرعهکشي نفرات اصلي و ذخيره معين شده، سپس توسط اين اداره به ستاد عمره دانشجويي معرفي ميشوند. (اعزام نفرات ذخيره منوط به انصراف نفرات اصلي است) ـ تا زمان اعزام دانشجو، اين اداره اقدامات لازم را مطابق دستور العملهاي ارسالي از طرف ستاد عمره دانشجويي، انجام خواهد داد. ـ واگذاري سهميه عمره دانشجويي به والدين، با هماهنگي ستاد عمره دانشجويي و با توجه به امکانات ان ستاد بلامانع است. آیا پردیس تهران وابسته به بخش و یا ارگان خاصی است؟ بله! پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث وابسته به مؤسسه علمی- فرهنگی دارالحدیث و تحت حمایت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) است. آیا پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث با سایر دانشگاه ها، در سطح ایران و خارج از ایران، در ارتباط است؟ پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث مانند ساير مراکز علمي، با مراکز و دانشگاههاي مرتبط با خود در ارتباط است و به تبادل افکار ميپردازد، ولي با خارج از کشور تاکنون ارتباط کاري نداشته و فقط در حد تفاهمنامه بوده است. میزان اعتبار مدرک پردیس تهران چقدر است؟ آیا مدرک آن معادل است؟ مدرک پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث از سوي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري صادر شده و همانند تمام دانشگاههاي ديگر داراي اعتبار. مدرک پردیس تهران اصل است نه معادل. هدف از ایجاد رشته علوم حدیث چیست؟ اشاعه فرهنگ ناب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در جامعه و نيز فراهم کردن بستر مناسب براي علاقهمندان به اين رشته. پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث، در مقطع کارشناسی ارشد، چند رشته تحصیلی دارد؟ در حال حاضر:
آیا برای سال تحصیلی آینده رشته یا گرایش جدیدی را در نظر دارید؟ رشته ها و گرایش ها در دفترچه انتخاب رشته (شماره 2) درج خواهد شد. ظرفیت پذیرش هر گرایش چند دانشجو است؟ ظرفیت پذیرش برای هر کد رشته محل در دفترچه شماره 2 درج خواهد شد. روش جذب دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد در پردیس تهران، چگونه است؟ شرکت در یکی از رشته های علوم قرآن و حدیث یا فقه و مبانی حقوق اسلامی اعلام علاقمندی برای انتخاب رشته های مؤسسات غیر انتفاعی ـ غیر دولتی در فرم ثبت نام اولیه شرکت در مصاحبۀ ورودی تفاوت رشته علوم قرآن و حدیث با رشته علوم حدیث، گرایش تفسیر اثری در چیست؟ تفاوت رشتههای مذکور در ایناست که در رشته علوم قرآن و حدیث، محوریت مباحث، قرآن و علوم آن است ولی در گرایش نفسیر اثری از رشته علوم حدیث، محوریت مباحث حول حدیث و احادیث تفسیری است و فارغالتحصیلان این رشته، ضمن آنکه در دانشهای حدیثی و قرآنی آگاهی لازم را کسب کردهاند، در شناخت احادیث تفسیری نیز متخصص میشوند. آیا گرایشهای ایجاد شده تا سطح مقطع دکتری نیز ادامه مییابد؟ دانشکده علوم حدیث اکنون در پی بررسی و کارشناسی موضوع است که گرایش های مصوب در مقطع کارشناسی ارشد را تا پایان دوره دکتری برنامه ریزی درسی و آموزشی نماید. انشاءالله علت انتخاب محل پردیس تهران درجوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) چه بوده است؟ این مکان بدلیل همجواری با یکی از محدثین بزرگ اهل بیت (علیه السلام)، حضرت عبدالعظیم حسنی، برای بنای پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث در نظر گرفته شد. این شخصیت بزرگوار علاوه بر مراتب و کمالات معنوی، از نظر علمی هم شخصیت فوق العادهای داشت و نماینده امام معصوم (علیه السلام) در ایران بود. آیا طلاب با ارزیابی مدرک طلبگیشان میتوانند وارد پردیس تهران شوند؟ خیر. تاکنون دانشجویان پردیس تهران تنها از طریق کنکور و سپس امتحان و مصاحبه داخلی گزینش شدهاند، البته با توجه به اینکه اخیراً معادل علمی مدرک حوزه اعلام شده است، طلاب هم میتوانند در کنکور شرکت کنند، بنابراین زمینه شرکت آنان نیز فراهم شده است. در حال حاضر طلبههایی داریم که از طریق کنکور گزینش شدهاند و در مقطع کارشناسی ارشد و کارشناسی پردیس تهران مشغول تحصیل هستند. امتیاز پذیرش دانشجو از طریق متمرکز به روش خاص نسبت به روش معمول پذیرش چیست؟ این شیوه پذیرش یک امتیاز است برای دانشکده و دانشجویان. در کنکور سراسری کسانی که مایلند در رشته الهیات پذیرفته شوند باید حتماً در رشته علوم انسانی تحصیل یا لااقل درگروه علوم انسانی در کنکور شرکت کرده باشند اما با این روش، داوطلبانی هم که در رشتههایی غیر از علوم انسانی تحصیل کردهاند، میتوانند این رشته را انتخاب کنند. به این ترتیب داوطلبان علاقهمند به علوم حدیث که در رشتههای تجربی و ریاضی تحصیل کردهاند میتوانند وارد این دانشکده شوند. این روش امکان انتخاب نخبگان سایر رشتهها را برای دانشکده فراهم میکند، چنانکه در حال حاضر گروهی ازموفقترین دانشجویان دانشکده علوم حدیث کسانی هستند که دیپلمشان را در رشتههای دیگری جز علوم انسانی گرفتهاند. در ابتدای هرسال چه تعداد دانشجو در مقطع کارشناسی میپذیرید؟ ظرفیت پذیرش دانشجو در هر رشته, هر ساله در دفترچه شماره (2) درج می شود. دانشجویان کارشناسی ارشد تنها از میان دانشجویان پردیس تهران پذیرفته میشوند یا خیر؟ خير. داوطلبانی که مایلند در پردیس تهران دانشگاه قرآن و حدیث به تحصیل بپردازند، ابتدا باید در آزمون رشته علوم قرآن و حدیث یا فقه و مبانی حقوق اسلامی شرکت نمایند. در راستای نشر و گسترش نتایج فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی پردیس تهران، چه راهکارهایی اندیشیدهاید؟ نشریه دانشجویی - پژوهشی «حدیث اندیشه»، نشریهای است درمقطع کارشناسی، که از وزانت و محتوای علمی بالایی برخوردار است. عمده مطالب این نشریه مقالات دانشجویان است که با نظارت و راهنمایی اساتید نوشته شده است. کتابخانه تخصصی پردیس تهران به خارج از مجموعه هم سرویس دهی میکند؟ بله. کتابخانه خارج از مجموعه هم سرویسدهی دارد و خدمات ارائه میکند. در حال حاضر از حوزههای علمیه و دانشگاههای دیگر مراجعه داریم و هر چه بیشتر این مرکز شناخته میشود مراجعات بیشتری از محافل علمی و خارج از مجموعه صورت میگیرد. منظور از شیوه آموزشی از شبکه اینترنت و بحث آموزش الکترونیکی چیست؟ با توجه به اشتیاقی که در سراسر دنیا برای فراگیری علوم اهل بیت (علیه السلام) احساس میشود تصمیم گرفتیم از طریق شبکه اینترنت این امکان را فراهم کنیم که مشتاقان به این علوم در هر نقطه از جهان و در هر زمانِ ممکن بتوانند از این آموزشها استفاده کنند. این روش فرایند پیچیده و سنگینی را میطلبد. ابتدا باید محتوای دروس را تغییر دهیم و آنها را به محتوایی قابل ارائه در شبکه تبدیل کنیم زیرا طبیعتاً در اینترنت استاد نمیتواند ارتباط چهره به چهره با دانشجو برقرار کند، بنابراین، متون باید از قالب کتاب خارج و به درس و کلاس تبدیل شود؛ علاوه بر این، مسأله الکترونیکی کردن این متون است. ما برای اینکه بازده آموزشی و فراگیری داشته باشیم با استفاده از ابزارهای چندرسانهای مثل صوت و تصویر و انیمیشن و ... این دروس را تولید میکنیم یعنی محیطی مثل آنچه درکلاس حضوری اتفاق میافتد شکل میگیرد. البته با توجه به سرعت پایین اینترنت در کشور، برای اینکه بتوانیم کیفیت را داشته باشیم و کاربران بتوانند مطالب را دریافت و استفاده کنند، باید مسیر سنگینی را از جهت تبیین متون و تصاویر متحرک با تکنولوژیای که بتواند در شبکه مخابراتی پاسخگو باشد طی کنیم. ارتباط با دانشجو و حصول اطمینان از فراگیری آن در آموزش الکترونیکی چگونه امکان پذیر است؟ عناوین متعددی از دروس را در حال تولید و آمادهسازی برای استفاده در پایگاه داریم. برای اینکه متن اولیه قابل فهم باشد پس از تدوین توسط استاد، درچند مرحله بازنویسی، بازنگری، روانسازی و سپس، صدابرداری میشود. براساس این فایلهای صوتی کلاس، تصاویر متحرکی که نقش تابلو کلاس را ایفا میکنند ایجاد میشود، با این قابلیتِ بیشتر که در تابلو کلاس تنها میتوانیم از کلمات استفاده کنیم اما در این شیوه از تصاویر و نمودارها و سایر ابزارهایی که فناوری در اختیار ما گذاشته استفاده میشود. این کار به مراتب بازده آموزشی را بالا میبرد؛ ضمن اینکه از راهکارهایی بهره میگیریم که تعامل بین استاد و دانشجو را بیشتر میکند. ساختار دروس نیز به گونهای تعریف شدهاند که تا اساتید و آموزشیاران مطمئن نشدهاند دانشجو درس را فراگرفته، دانشجو نمیتواند از مطلب عبور کند؛ این امکان از طریق جلسات ارتباط زنده (چت) در اینترنت و برخی ابزارهای دیگر برنامهریزی شده است. اعتبار گواهی دوره فشرده آشنایی با علوم و معارف حدیثی چقدر است؟ گواهی دوره صرفا جهت اطلاع است. مبنی براین که شرکت کننده 64 ساعت معارف حدیثی را در این دانشکده گذرانده است و اعتبار دیگری ندارد. دروس ارایه شده در این دوره چه عناوینی است؟ دروس ارایه شده در این دوره عبارتند از :
آیا برای آزمون ورودی نیاز به حفظ کردن کلمات قصار هست ؟ خیر صرفا درک مفاهیم با توجه به با ترجمه نهج البلاغه فیض الاسلام کافی است. شرایط سنی برای شرکت در دوره چقدر است ؟ محدودیت سنی برای شرکت در دوره وجود ندارد. آیا برای ثبت نام حضوری می توان مراجعه نمود؟ پس از واریز مبلغ ثبت نام به حساب مورد نظر، می توان مدارک را حضوری تحویل داد. با چه مدرکی می توان در دوره شرکت نمود؟ حداقل مدرک دیپلم و یا اشتغال به تحصیلات حوزوی مجموعه دانشهایی که به شکلی اجزای دوگانۀ حدیث (سند و متن) را موضوع بحث قرار دادهاند علوم حدیث نامیده میشود. در میان عالمان شیعی چهار علم اصلی در حوزۀ حدیث شناخته شده که برخی از آنها شاخههای فرعی نیز دارند. این چهار علم عبارتاند از: 1. تاریخ حدیث: این شاخه از علوم حدیث به صورت رسمی عمر چندانی ندارد و تألیف دربارۀ این موضوع در دوران معاصر صورت پذیرفته است. در این دانش سرگذشت حدیث از عصر صدور تا تدوین، نقل و تألیف جوامع روایی و تشکیل مدارس حدیثی در مناطق و دورههای مختلف مورد برسی قرار میگیرد. 2. درایه یا مصطلحات: شرایط راویان و انواع حدیث از نظر سند و متن ـ که در پذیرش نوع علوم احادیث معتبرند ـ و نیز شرایط صحیح فراگیری (تحمل) و انتقال حدیث (ادا) در این دانش مورد بحث قرار میگیرد. 3. رجال: شناخت راویانی که در اسناد قرار گرفتهاند و مجموعه آنها سند روایت را تشکیل میدهد، در دانش رجال مورد بحث قرار میگیرد و بر اساس اطلاعات ارائه شده در این علم نوع حدیث، بر اساس ضوابط علم درایه، شناسایی و میزان اعتبار آن حدیث تعیین میگردد. 4. فقه الحدیث: متن حدیث موضوع این دانش است و از ضوابط صحیح فهم و برداشت از حدیث در آن بحث میشود. این دانش نیز گاه بر اساس ضوابط اعتبار حدیث در علم درایه مصداق عنوانی حدیث را تعیین میکند و میزان اعتبار حدیث را از نظر متنی بیان میکند. محدّثان متقدم اهل سنت، مجموعه علوم حدیث را دو دسته دانستهاند و در هر دسته دانشهایی را ذکر کردهاند: 1. علوم حدیث روایی: دانشهایی که دربارۀ شیوههای نقل و نوشتن و تبویب احادیث است، در این دسته قرار میگیرند. 2. علوم حدیث درایی: آن گروه از دانشهایی که درباره ارزیابی و اعتبار، جرح و تعدیل راویان، انواع حدیث، شرح و تفسیر حدیث و مانند اینها بحث میکنند در این دسته از دانشهای حدیثی قرار میگیرند. با اینوجود گروهی از محققان معاصر اهل سنّت این تقسیمبندی را در علوم حدیث نپذیرفته و طرحهای دیگری برای تقسیم علوم حدیث ارائه کردهاند.
تعریفهای متعددی از این علم ارائه شده که غالب محدثان، جامعترین و مختصرترین تعریــف را چـنیـن پذیرفتهاند: «درایه علمی است که در آن از سند و متن حدیث و چگونگی فراگیری و انتـقال (تحمل و ادای) حدیث و آداب نقل آن بحث میشود.» هدف از پایهگذاری این دانش شناسایی احادیث مقبول از مردود است. سابقۀ این علم به همان قرون نخستین ظهور عالمان، محدثان و فقیهان میرسد. آنان در موارد مختلفی در لابهلای مباحث فقهی، اصولی و حدیثی از اصطلاحات و ضوابط حدیثی استفاده کردهاند، اما اولین تألیف مستقل در این موضوع در قرن چهارم هجری توسط اهل سنت انجام شد و کتاب «المحدث الفاصل بین الراوی و الواعی» توسط قاضی حسن رامهرمزی (م 360ق) نگاشته شد و در میان شیعیان، کتاب «الدرایه» و شرح آن «الرعایة فی علم الدرایه» به قلم شهید ثانی (م 965ق) به رشتۀ تحریر درآمد. علت تأخیر تألیف عالمان شیعه در این موضوع نسبت به اهل سنت، امکان اعتباریابی احادیث با توجه به وجود قرائن تا قرن هشتم هجری بوده است؛ چه آنکه محدثان قدیم تا نیمه قرن چهارم هجری به جهت امکان ارتباط با ائمۀ معصوم و اصحاب ایشان راههای مناسبی برای ارزیابی صدور احادیث در اختیار داشتند و تا چند قرن بعد نیز تألیفات اصحاب ائمه در دسترس بود و مورد تأیید نیز قرار گرفته بود. از این رو شیعیان تا قرنهای بعدی ضرورتی نسبت به وجود این دانش و تألیف مستقل در موضوع آن احساس نمیکردند. البته کاربرد برخی از اصطلاحات حدیثی در میان شیعیان سابقهای طولانی دارد. گفتنی است که در چند دهۀ اخیر از این دانش به مصطلحات نیز نام بردهاند. دلیل این اختلاف تعبیر را تناسب بیشتر این تعبیر با محتوای این دانش و تناسب واژۀ درایه با دانش فقه الحدیث دانستهاند. همچنین لازم به ذکر است که درایه در اصطلاح اهل سنت دایرهای وسیعتر دارد و دانشهای رجال، جرح و تعدیل، فقه الحدیث و مصطلحات جزو علوم حدیث درایی به شمار میرود. دانش رجال بحث از احوال راویان را از جهت میزان اعتماد بر احادیثشان بر عهده دارد. شناخت هویت راویان و نیز شناخت میزان اعتبار و اعتماد بر ایشان هدف اصلی این دانش است. در شناخت راویان نام، نام پدر، نسب، کنیه، لقب، مذهب و طبقۀ راوی به گونهای که از دیگر همنامان راوی متمایز شود و نیز نامهای مختلف راوی که با آنها شناخته شده است مورد توجه رجالیان است. در ارزیابی اعتبار هر یک از راویان نیز با استفاده از الفاظ خاص توثیق یا تضعیف یا با استفاده از مبانی توثیق عام و کلی راویان، میزان اعتماد بر هر یک از روات را مشخص مینمایند. ارتباط دانش رجال با درایه بدینگونه است که با تعیین شخصی و میزان اعتبار راوی در ضمن سلسله سند روایت، نوع حدیث شناسایی خواهد شد و بر اساس آن حکم روایت نیز روشن خواهد شد. سابقۀ این دانش در نزد شیعیان به آموزههای امام علی (علیه السلام) میرسد که برای حفظ شریعت از دروغ و اشتباه راویان، مردم را به ذکر سند و دقت در حالات راویان ترغیب میکردند. اما اهل سنت در نیمۀ دوم قرن اول هجری پس از ظهور فتنهها به بحث و بررسی راویان حدیث پرداختند در مورد فقه الحدیث توضیح دهید. مهمترین دانش حدیثی دانش بررسی و فهم مدلولهای روایت است که در اصطلاح به آن «فقه الحدیث» گفته میشود. فقه الحدیث را از این نظر میتوان بهسان دانش تفسیر قرآن دانست؛ همانگونه که علوم قرآن به عنوان مقدمۀ فهم مدلولهای آیات به کار میآید, سایر دانشهای حدیثی همچون تاریخ و مصطلحات, مقدمات لازم را برای درکی عمیقتر از محتوای روایات به دست میدهند. از آنجا که روایت دربرگیرندۀ ژرفترین مباحث در حوزههای خداشناسی, هستیشناسی, انسانشناسی, رهبرشناسی و ... هستند, چگونگی راهیافت به این معارف نیازمند رعایت مبانی و قواعدی است که در فقه الحدیث بررسی میشوند. قرآن و همچنین احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) مشتمل بر الفاظی بوده است که در فرهنگ آن زمان معلوم و مشخص بوده, ولی در طی دورۀ تطور زبان و لغات برای آیندگان نامأنوس یا سختفهم شده است. علم غریب الحدیث به دنبال آن است که این لغات دیریاب و سختفهم را برای مخاطبان زمان خود روشن سازد. نوشتههای غریب الحدیث شباهت زیادی به فرهنگهای لغت دارد، با این تفاوت که دایرۀ آن محدود به لغاتی است که در احادیث وارد شده است. النهایة تألیف ابن اثیر (م 606ق) از جامع ترین کتابهای اهل سنت در این موضوع است. مجمع البحرین, تألیف فخرالدین طریحی (م 1085ق) نیز از کتابهای غریب الحدیث شیعه است که به «غریب القرآن» نیز پرداخته است. از اینرو مؤلف نام آن را مجمع البحرین نهاده است. اختلاف دیدگاهها در باب حدیث با لفظ «مدرسه» و اضافۀ آن به شهری خاص (مانند مدرسۀ بغداد) یا فرقهای خاص (مانند مدرسۀ اهل بیت) مورد توجه قرار میگیرد، همانند «مکاتب» نسبت به فلسفه و «مذاهب» نسبت به فقه و کلام. منظور از مدارس، گاهی محل تدریس بوده و منظور از اصطلاح مدارس حدیث، محلهایی است که اختصاص به تدریس حدیث داشته است، مانند آنچه نویسنده کتاب «علم الحدیث فی مکة المکرمة» (ص233ـ221) تعدادی از آنها را بر اساس سیر تاریخی نام میبرد. آنچه اینجا در مقام توضیح آن هستیم دیدگاههای خاصی است که نسبت به حدیث وجود داشته است. البته برخی ـ چنانکه ابتدا اینگونه به نظر میآید ـ معتقدند که حدیث با دیگر علوم فرق دارد و یک مدرسه بیشتر ندارد، چون همه افراد احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا پیامبر و ائمۀ اثنیعشر (علیه السلام) را نقل میکنند. بنابراین سخن گفتن از مدارس معنی ندارد، ولی واقعیت این است که صرف نقل حدیث نیست تا یک مدرسه بیشتر نباشد، بلکه مدرسه شامل مجموعه مباحث حدیثی میشود که دیدگاهی را به وجود میآورد و این دیدگاه در حدیث هم تأثیر میگذارد، مثلا در یک محل برای خبر صحیح شرطی قائل میشوند، بسیار سختتر از شرطی که در محل دیگر و مدرسه دیگر قائل هستند. بنابراین طبق دیدگاه نخست بسیاری از احادیث مورد قبول هستند که در دیدگاه دوم مورد قبول نیستند. وقتی حدیثی مورد نقد واقع شود، قطعاً در آن مدرسهای که حدیث رد شده بر طبق آن عمل نمیشود و در نهایت میان دو مدرسه اختلاف ایجاد میشود، مثلاً در نگاه مدرسۀ حدیثی قم نسبت به جریان غُلات حساسیت خاصی وجود داشته که در مدرسۀ بغداد وجود نداشته است. بر اساس دیدگاهی که حساسیت دارد بسیاری از احادیث غلات با ملاک آنها نقد و رد میشود، در نتیجه در مبحثی که آن روایت را رد میکنند دیدگاه خاصی به وجود میآید، مثلاً نگاه به برخی صفات انبیا و ائمه نگاه خاصی میشود که این دیدگاه در مدرسۀ بغداد وجود ندارد، چون نگاه دیگری به حدیث دارند. در جهان اسلام مدارس حدیثی زیادی، مانند مدرسۀ حدیثی مکّه، مدینه، کوفه، بصره، ری، خراسان، قم، بغداد، قیروان، قُرطُبه، شام، مصر و... وجود داشته است. رابطه فِرَق اسلامی با حدیث چیست؟ منظور فرقههایی است که در طول تاریخ اسلام با پشتوانۀ علم کلام به وجود آمدهاند. رابطۀ فرق اسلامی با حدیث را از دو جهت میتوان مورد توجه قرار داد: جهت اول آنکه چون دارای ارزش والایی میان مسلمانان است، بالطبع هر فرقهای که بتواند حقانیت خویش را با حدیث اثبات کند از مقبولیت خوبی در جامعه اسلامی برخوردار میشود. این اثبات حقانیت به دو صورت متصور است: یکی اینکه آموزههای فرقۀ خود را با احادیث متعدد اثبات کند. صورت دوم اینکه از بیانات پیامبر (صلی الله علیه و آله) مطلبی را بیان کند که مستقیماً تأیید فرقۀ خود است. شیعه، قدریه، معتزله و... اینگونه هستند. استفاده از این روش هم همیشه یکسان نیست. گاهی در تأیید فرقۀ خود است و گاهی در نقد دیدگاههای دیگران، که در هر دو قسمت تأیید و نقد احادیث توسط فرقهها وضع و جعل شده است. جهت دوم برخورد با حدیث به گونهای کلی است، یعنی میزان پذیرش احادیث تابع دیدگاههای کلامی فرقه خواهد بود. اگر یک گروه مانند معتزله عقلگرا باشند، با حدیث برخورد عقلی میکنند و در میزانِ عقلی خیلی از روایات نقد میشود و طبیعی است که خیلی اوقات برخورد عجولانه صورت بپذیرد و چه بسا احادیث مسلم پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم کنار گذاشته شود. در طرف مقابل, اهل حدیث یا سَلَفیه هستند که به این راحتی حدیث را کنار نمیگذارند و تمام سعیشان این است که تمام عقاید خویش را از حدیث اخذ کنند و در بسیاری از موارد که در یک بحث کلامی حدیثی وجود ندارد، از اظهار نظر خودداری کنند. فرقهای مانند اسماعیلیه که بیش از ظاهر به باطن اهمیت میدهند، دنبال تأویل احادیث هستند که در این تأویلگرایی در بسیاری از اوقات افراط هم صورت میپذیرد. فرقۀ دیگر مانند اشاعره راه وسطی میان اهل حدیث و معتزله را برگزیدهاند و فرقهای نظیر ماتریدیه راه میانی بین اشاعره و معتزله را میپیمایند و فرقهای چون طَحاویه به دیدگاه اهل حدیث نزدیکتر است. در فرقۀ امامیّه برخوردهای متفاوت با حدیث وجود دارد: در برخی گروهها جنبۀ حدیثگرایی قوی است و در برخی دیگر جنبه عقلگرایی قویتر است. بسیاری از فرقههای اسلامی تألیفات مستقل حدیثی نیز داشته اند، مانند شیعه ـ اعم از زیدیه، اسماعیلیه، اثنیعشریه ـ واهل سنّت ـ با همۀ فرقه های خود ـ و خوارج. رابطه عرفان و حدیث را توضیح دهید. اهل عرفان و تصوف مانند همۀ دانشمندان اسلامی به حدیث اهمیت میدادهاند و نوشتههای آنان مملو از روایات است. البته نگاه برخی از آنها در معیارهای پذیرش و چگونگی فهم و تفسیر حدیث با محدثان متفاوت است. واقعیت این است که اگرچه کشف و شهود مهمترین ابزار اهل عرفان و تصوّف است، لیکن در نوشتههای ایشان روایات فراوانی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده است. این احادیث بهطور کلی به دو دسته قابل تقسیم است: دستۀ نخست روایاتی که در متون معتبر حدیثی شیعه یا اهل سنّت یافت میشود. دستۀ دوم احادیثی که مأخذ روایی مشخصی ندارند. بخش قابل توجهی از روایات اهل تصوّف در دستۀ دوم جای میگیرد. برخی از آنان نیز در حدیث، نوشتههایی مستقل دارند که از مهمترین آنها میتوان به نوادر الاصول نوشتۀ حکیم ترمذی از عرفای قرن سوم اشاره نمود. در متون عرفانی اهلسنت همچون اللمع فی التصوفِ سراج طوسی، قوت القلوبِ ابوطالب مکّی، احیاء العلومِ غزالی، منازل السائرینِ خواجه عبدالله انصاری و کتابهای محیالدین بن عربی و ... و نیز در کتابهای عرفای شیعه مانند سید حیدر آملی و مخصوصاً در سه چهار قرن اخیر میرزا جواد ملکی تبریزی احادیث قابل توجهی یافت میشود. نکتۀ قابل توجه آنکه بخشی که اهل عرفان و تصوّف در روایات به آن بیشتر پرداختهاند، احادیث اخلاقی است و این به دلیل نزدیکی عرفان با اخلاق، در این حوزه بوده است. مجموعهای از مأثورات عرفانی در کتابی به همین نام از آقای باقر صدرینیا از سوی انتشارات سروش منتشر شده که شامل فهرست الفبایی مأثورات (اعم از حدیثی و غیر حدیثی) و ارائۀ مواضع آنها در متون عرفانی فارسی است. زیارتنامه دعایی است که در هنگام زیارت قبور ائمه (علیهم السلام) یا قبور امامزادگان خوانده میشود. اغلب این زیارتها، از ائمه (علیهم السلام) روایت شده است. برخی ازاین زیارتنامهها اختصاصی است، یعنی فقط در زیارت امام خاصی خوانده میشود و برخی از آنها مشترک برای همۀ ائمه (علیهم السلام) است، مانند زیارت امین الله، زیارت جامعۀ کبیره و .... برخی از زیارتها نیز برای خواندن در ایام خاصی صادر شده است، مثل زیارتهای نیمۀ رجب، نیمۀ شعبان و .... مضامین زیارتنامهها با حمد و توحید باری تعالی آغاز میشود و در ادامه درود بر پیامبران و امامان (علیهم السلام) را دربر میگیرد. در پایان نیز درود و ستایش بر صاحب مزار فرستاده میشود. زیارتنامهها اغلب از چند بخش تشکیل میشود: بخشی در هنگامی خوانده میشود که زائر نزد مزار رسیده، ولی هنوز به حریم آن قدم نگذاشته است، بخش دیگر اذن دخول است، بخشی نیز در کنار مزار یا ضریح خوانده میشود. این بخش خود گاهی چند قسمت را در بر میگیرد: زیارت بالاسر، زیرقدم و .... از مشهورترین کتابهای زیارت میتوان از مصباح الزائر ابنطاووس و تحفة الزائرِ علامۀ مجلسی نام برد. قسمت اعظمی هم از کتابهای مصباح کفعمی و زاد المعادِ علامۀ مجلسی و مفاتیح الجنان محدّث قمی به زیارات اختصاص دارد. حرز در لغت به معنای پناهگاه و چیزی است که باعث حفاظت میشود، و در اصطلاح به دعایی گفته میشود که برای حفظ از شیاطین، جن، ظلم ستمگران، گزندگان و ... است. برخی از حرزها قبل از وقوع ناگواریهای خاصی که ممکن است واقع شوند، خوانده می شود و برخی دیگر برای در امان بودن از تمام ناگواریها نوشته شده و به گریبان آویخته یا در جیب گذارده میشود. تعدادی از این دعاها مشتمل بر کلمات یا خطوطی است که معنای آنها فقط برای امامان معصوم (علیهم السلام) روشن است. از اکثر پیشوایان معصوم شیعه (چون امام علی (علیه السلام)، امام سجاد و امام رضا (علیهما السلام) حرزهایی روایت شده که سید بن طاووس در کتاب مهج الدعوات مقدار قابل توجهی از آنها را نقل نموده است و در باب پنجم از حاشیۀ مفاتیح نیز مقداری از آنها به نقل از همان کتاب آورده شده است. استخاره در لغت به معنای طلب خیر و راهنمایی جُستن به سوی صلاح اَمر از دیگری است. در اصطلاح نیز به معنای طلب خیر و راهنمایی از خداوند در انجام دادن یا ترک کاری است که خیر و شرّ بودن آن بر انسان پوشیده است. طلب خیر از خداوند متعال و راهنمایی خواستن از آن ذات اقدس، امری است که مفهوم واقعی آن تنها زمانی محقق میشود که استخاره کننده به ضعف تدبیر خود معترف و به آنچه که بعد از استخاره واقع میشود راضی باشد، گرچه ظاهر آن برای وی ناخوشایند آید. در کتابهای مفصّلی که علمای دین دربارۀ استخاره نوشتهاند با استناد به روایات پیشوایان معصوم (علیهم السلام) برای آن شش شیوه ذکر شده است. شیوهای که به یقین مرضی خداوند متعال است و با روایات صحیحی از امامان شیعه مورد تأکید واقع شده است، استخارۀ مطلق (بیقید و شرط) است. به این صورت که بنده در هر کاری روی به جانب باری تعالی، از او طلب وقوع خیر کرده و با توکل بر او کار خود را پیش گیرد. در روایات آمده که در کارهای مهم خود قبل از تمنای خیر یکصد بار بگوید: «أستَخیرُ اللهَ بِرحمَتِهِ». دعاهای مختصر و طولانی دیگری نیز در اینباره از امامان معصوم (علیهم السلام) نقل شده است. از انواع استخاره، استخاره با قرآن کریم و تسبیح است که از شیوههای بسیار معمول در چند قرن اخیر میباشد. نوع مشهورِ استخاره با قرآن بدین صورت است که بعد از طلب خیر از خداوند متعال در کار مورد حیرت، قرآن را گشوده و به آیۀ اوّل از صفحۀ سمت راست آن نظر شود، پس اگر مضمون آیه خوب باشد، آن عمل را در پیش گیرد و اگر مضمون آیه وعدۀ عذاب غضب الهی باشد، از انجام آن عمل صرف نظر کند. از آداب این شیوه داشتن وضو، رو به قبله بودن و خواندن دعای مختصری است با مضمون خیر خواهی و توکّل بر خداوند متعال. در استخاره با تسبیح نیز بعد از طلب خیر از خداوند در انجام یا ترک کار مورد حیرت، ابتدا سه بار صلوات فرستاده و بعد میانۀ تسبیح را گرفته و دوتا دوتا دانهها را رد میکنند، پس اگر آخری جفت آمد انجام آن عمل بد است و اگر طاق آمد خوب است. برخی از علمای شیعه در جواز استخاره با قرآن و تسبیح تردید کردهاند، بخصوص با قرآن کریم، زیرا علیرغم روایاتی در جواز آن، نهی صریحی از قول امام صادق وارد شده که: «لاتَتَفأل بِالقُرآنِ: به قرآن فال مزن». البته فالزدن در این روایت بر معنایی غیر از استخاره قابل حمل است؛ زیرا گرچه استخاره و فال معمولاً در مصداق یکی شمرده می شوند، چنانکه از امامان شیعه روایت شده در دعای استخاره با قرآن گفته شود: «اللّهُمَّ تَفَأّلتُ بِکتابِکَ و تَوکَّلتُ عَلیکَُ ...، یعنی خدایا به کتاب تو فال میزنم و بر تو توکل میکنم.» در هر صورت مفهوم تفأل با مفهوم از پیش گفتۀ استخاره متفاوت است، چون تفأُّل از ماده فأل به معنای پیشبینی امری از دیدن یا وقوع امری دیگر است که البته اغلب در عرف بر پیشبینیهای خوشبینانه اطلاق میگردد. در مقابل تطیر از ماده طیر (پرنده) که پیشبینی بدبینانه از مشاهده چیزی (غالباً پرواز یا صدای پرندهای چون کلاغ یا جغد) است. بنابراین به نظر میرسد آنچه که در روایت مذکور مورد نهی واقع شده، پیشبینی از دیدن آیات قرآن کریم است، مانند کاری که امروزه با دیوان حافظ صورت میپذیرد نه خروج از حیرت و کسب تکلیف در انجام یا ترک کاری خاص. همچنین ممکن است نهی از تفأل به قرآن ناظر به تفأل به شنیدن آیات قرآن از قاری و بازایستادن از کاری که در پی آن راه افتاده یا تفأل به انجام آن است. در این صورت قرار دادن آن همانند امور دیگری که اهل خرافات تفأل به آن میکردند، مورد نهی قرار گرفته است. حواریون ائمه (علیهم السلام) چه کسانی بودند؟ واژۀ حواری به معنای سپید کننده و جمع آن حواریون است. در اصطلاح نیز به یاران و پیروان پاک و یکرنگ گفته میشود. از آنجا که اصحاب حضرت عیسی (علیه السلام) جامهشوی بودند و با شستن جامه، خود را پاک و سفید میکردند، آنان را حواریون میخواندند. از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «روز قیامت منادی ندا میکند که کجایند حواریون محمد (صلی الله علیه و آله) که پیمان نشکستند و با عهد درست از جهان رفتند؟ سلمان و ابوذر و مقداد از جای برمیخیزند. آنگاه منادی ندا میکند: کجایند حواریون علی بن ابیطالب وصی رسول خدا؟ عمرو بن حُمق خُزاعی و محمد بن ابیبکر و میثم تمّار و اویس قرنی از جای برمیخیزند. آنگاه ندا میکند: کجایند حواریون حسن بن علی و فاطمه بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله)؟ سفیان بن ابیلیلا هَمدانی و حُذَیفَةِ بن اسد غفاری از جا برمیخیزند. آنگاه منادی ندا میکند: کجایند حواریون حسین بن علی (علیه السلام)؟ جُبَیر بن مُطعم و یَحیی بن امالطویل و ابوخالد کابلی و سعید بن مسیب از جا بر میخیزند. آنگاه منادی ندا میکند: کجایند حواریون محمد بن علی و جعفر بن محمد (علیهما السلام)؟ عبدالله بن شریک عامری و زُرارة بن أعین و سایر حواریون این دو امام از جا بر میخیزند. به همین ترتیب دیگر شیعیان ائمه ندا داده میشوند. اینان سابقان و مقرّبانِ حواریون از تابعان هستند.» از امام صادق (علیه السلام) روایت است که حواریون عیسی (علیه السلام) نسبت به او چنین مطیع نبودند که حواریون ما نسبت به ما مطیع هستند. اینها شکنجه و سوزانده و تبعید و کشته می شوند و از یاری و دفاع ما دست برنمیدارند وصیت امام علی (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام) چیست؟ امیر مؤمنان علی (علیه السلام) هنگام مراجعت از «صفین»، در محلی بنام «حاضرین»، دستورالعملی برای فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام)، که همراهش بوده است، مینویسد. آن حضرت در دستورالعمل خویش تمام راههای سعادت و نیکبختی و وصول به بالاترین درجههای کمال انسانی را با بهترین عبارات، بیان فرموده است. گرچه امام علی (علیه السلام) این نامه را به عنوان دستورالعمل زندگی خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) نوشته است، ولی چنانکه از متن آن بر میآید، آن حضرت نه تنها فرزندش را مد نظر قرار نداده، بلکه در آن، وظیفۀ پدر و فرزند و یک انسان را در ادوار مختلف زندگی ترسیم کرده است. کودکی بهترین دوران تعلیم و تربیت، مسئولیت پدر در زندگی، آمادگی انسان برای زندگی در جهان ابدی، نقش دعا و توبه در زندگی، عوامل سازنده شخصیت انسان، مطالعۀ سرنوشت ملتهای گذشته، رابطۀ آدمی با خانواده، راههای خودسازی، آیین دوستی و حد و مرز آن، حقوق و شخصیت بانوان، تفقّه در دین و بهرهگیری از علم نافع، تجربهآموزی و بهرهگیری از تجربیات مفید و ... برخی از مطالبی است که در این نامه بدان پرداخته شده است. این نامه را علاوه بر آنکه سید رضی در نهج البلاغه به عنوان نامه سی و یکم آورده است، در تحف العقول (ص68) و کشف المحجة (ص157) و کنز العمّال (ج16،ص167) نیز نقل شده است. در مورد حدیث ثَقَلَین توضیح دهید. «ثقل» هر شیء نفیس و گرانقیمتی را، که باید در حفظ آن کوشید، گویند. در حدیث «انّی تارِکٌ فیکُمُ الثّقَلَینِ: کتابَ اللهِ و عِترتی فتَمَسّکوا بِهِما فإنّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلیّ الحَوضَ: همانا من دو چیز گرانبها را در میان شما به یادگار مینهم: کتاب خدا و عترت خود را، پس به این دو تمسک بجویید، این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد آیند» این کلمه به همین معناست. حدیث ثقلین نزد علمای همه مذاهب اسلامی معتبر بوده و شیعیان، آن را از دلایل امامت و خلافت بلافصل امیرمؤمنان (علیه السلام) برمیشمارند. این حدیث متواتر و بر پایه تتبعِ به عمل آمده آن را بیش از سی نفر از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت کردهاند. با نظر به روایات فراوانی که در کتابهای شیعه و اهل سنت حکایتگر این حدیث شریف است، این نکته بدست میآید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را در مناسبتهای متعددی بیان فرمودهاند: در حجّة الوداع در روز عرفه، در مسجد خیف، در حجّة الوداع در غدیر خم و در خطبهای که بر منبر ایراد فرمودهاند. بیان این حدیث شریف در مواضع متعدد بیانگر اهمیت مضمون آن از بعد سیاسی و اجتماعی و اهتمام پیامبر (صلی الله علیه و آله) به شأن کتاب عزیز و عترت پاکش میباشد. در نقلهای متعددی که از این حدیث صورت پذیرفته، صرفنظر از مناسبت آن، کمی اختلاف تعبیر نیز در الفاظ آن مشاهده میشود. برخی از منابع دست اول اهل سنت که به نقل آن اهتمام ورزیدهاند، عبارتاند از: صحیح مسلم (ج4، ص1873ـ 1874)، مسند احمد (ج3، ص14، 17، 26 و 59)، المستدرک علی الصحیحین (ج3، ص109 و 148)، المصنّفِ ابن ابیشیبه (ج7، ص 176)، السنن الکبری نسائی (ج5، ص 45، 51 و 130)، مسند ابییعلی (ج2، ص 297، 303 و 376)، السنن الکبری بیهقی (ج7، ص 30 و ج10، ص 114)، المعجم الأوسط (ج3، ص 374 و ج4، ص 33). حدیث جنود عقل و جهل(سپاهیان خرد و نادانی) چیست؟ سماعة بن مهران میگوید که نزد امام صادق (علیهالسلام) بودم و گروهی از دوستداران آن حضرت به گردش جمع شده بودند. سخن از خرد و نادانی به میان آمد. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «خرد و لشکریانش و نادانی و سپاهیانش را بشناسید تا هدایت یابید.» سماعه گوید که عرض کردم: جانم به فدایت! نمیدانیم جز آنچه شما ما را بر آن آگاه سازید. آنگاه امام صادق (علیهالسلام) در ضمن حدیث مفصلی پس از آنکه از چگونگی آفرینش سپاهیان عقل و جهل سخن گفت, آنها را یکیک شمرد و در پایان فرمود: همه سربازان عقل جز در پیامبر یا جانشین وی یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده جمع نخواهد شد، اما در دیگر دوستداران ما برخی از سربازان عقل جای دارد تا آنکه به کمال رسیده از سپاهیان نادانی پاک گردند. در این هنگام رتبهای عالی نزد پیامبر و جانشینانشان خواهند یافت. دستیابی به این مقام بلند به کمک عقل و سربازانش و دوری از جهل و سربازانش حاصل خواهد شد. امام صادق (علیهالسلام) هفتاد و پنج صفت ناپسند را سرباز جهل برشمرده است. سپاهیان عقل و خرد عبارتاند از: خیر, ایمان, امید, عدل, رضا, شکر, توکل, رأفت, مدارا, فهم, عفت, رحمت, علم, دوستی, صبر, بینیازی, قناعت, وفا, خضوع, سلامت, پاکدامنی و ... و سربازان جهل و نادانی عبارتاند از: شر, کفر, یأس, ظلم, ناسپاسی, کفران, حرص, قساوت، غضب, جهل, پردهدری, شک, بیوفایی, بلا, دشمنی, عصیانگری, دنیاطلبی و.... حدیث جنود عقل و جهل را ثقة الاسلام کلینی در الکافی, شیخ صدوق در علل الشرائع و ابنشعبۀ حرانی در تحف العقول روایت نمودهاند و ملا صالح مازندرانی در ضمن شرح اصول کافی به شرح و توضیح آن پرداخته است و امام خمینی قدسسره نیز در همین رابطه کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل را به رشتۀ تحریر درآورده است. همچنین این حدیث در فصل پنجم کتاب خردگرایی در قرآن و حدیث (العقل و الجهل فی الکتاب و السنة) نوشته حجة الاسلام و المسلمین ری شهری نقل و ترجمه شده است. بلندترین خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟ بلندترین خطبۀ نهجالبلاغه که حدود چهارده صفحه است, خطبۀ 194 است و قاصعه نام دارد. قاصعه به معنای خوارشمردن است و چون امام علی (علیه السلام) شیطان را در این خطبه تحقیر کرده است به این نام نامگذاری شده است. قصع به معنای رفع تشنگی است و قاصعه به معنای زدایندۀ روحیۀ تکبر است، زیرا شنونده با شنیدن این خطبه تکبر را از خود دور میسازد، چنانکه تشنه با نوشیدن آب تشنگی را زایل میکند. محتوای خطبه دربارۀ نکوهش ابلیس است که بزرگی فروخت و بر آدم سجده نکرد، زیرا تعصب نژادی را آشکار کرد و از غیرت جاهلی پیروی کرد. همچنین مردم را از پیروی راه ابلیس بر حذر میدارد, حضرت علی (علیه السلام) در این خطبه امت خود را از سرپیچی دستورات الهی و پیروی ابلیس سرزنش کرده است. آنگاه با وصف جایگاه خود به عنوان امام و تبیین نسبت خود با پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را به اطاعت از خود فرا میخواند. کوتاهترین خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟ کوتاهترین خطبۀ نهج البلاغه, خطبۀ نهم است که کمتر از دو سطر است. امام (علیه السلام) در این خطبه ویژگی و چگونگی عملکرد خود را بیان میدارد. در این خطبه میخوانیم: و قَد أرعَدوا و أبرَقوا و مَعَ هذَینِ الأمرَینِ الفَشَلُ, فَلَسنا نُرعِدُ حَتّی نُوقِعَ و لا نُسیلُ حتّی نُمطِرُ: همانند تندر خروشیدند و چون آذرخش شعله افکندند. با این همه ترسیدند و در کار بماندند، ما چون تندر نمیخروشیم مگر آنگاه که خصم را فرو کوبیم و سیل روان نمیکنیم مگر آنگاه که بباریم. راویان مدفون در قم چه کسانی هستند؟ شهر قم بیتردید در برخی ادوار تاریخی از جایگاه علمی بلندی برخوردار بوده و نقشی برجسته در حیات علمی و فکری جهان اسلام داشته است. این شهر که یکی از قدیمیترین شهرهای شیعهنشین ایران است, در قرون اولیۀ اسلامی پایگاه ارزندهای برای بسط و گسترش فرهنگ شیعی بوده و راویان و محدثان بسیاری را پرورانده و پذیرا گشته است. اگرچه برخی از محدثان دانشآموخته در آن روزگار با انتقال مرکز علمی از قم به ری و بغداد بدان شهرها مهاجرت نمودهاند, اما شمار زیادی از ایشان را میتوان جست که در این شهر زیسته و در آن مدفون گردیدهاند, هر چند مزار برخی از آنها مشهود نیست و محل دفن آنها را گذشت روزگار از حافظۀ تاریخیِ این شهر پاک نموده است. از محدثات شیعه حضرت فاطمۀ معصومه (سلام الله علیها) دختر گرامی امام موسی کاظم (علیه السلام) در قم مدفون است و برخی از مشهورترین محدثان مدفون در قم عبارتاند از: زکریا بن آدم بن عبدالله اشعری قمی (از اصحاب امام ششم و هشتم), احمد بن محمد خالد برقی (صاحب کتاب المحاسن), علی بن ابراهیم قمی (صاحب تفسیر القمی), محمد بن جعفر بن قولویه (م حدود 300ق), احمد بن محمد بن عیسی قمی (از اصحاب امام رضا, امام جواد و امام هادی علیهم السلام), محمد بن حسن بن فروخ صفّار (صاحب کتاب بصائر الدرجات), علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (پدر شیخ صدوق), عبد العزیز بن مهتدی اشعری قمی (وکیل امام رضا علیه السلام), عبدالله بن جعفر حمیری قمی (صاحب کتاب قُربُ الأسناد), سعد بن عبدالله اشعری (صاحب کتاب المقالات و الفِرق), محمد بن خالد برقی (پدر احمد بن محمد, صاحب المحاسن), سعد بن سعد اشعری قمی (صاحب کتاب المسائل), حسین بن سعید اهوازی (صاحب کتاب الزهد), آدم بن اسحاق قمی (از اصحاب امام هادی علیه السلام), زکریا بن ادریس (از اصحاب امامان ششم, هفتم و هشتم), ادریس بن عبدالله اشعری, آدم بن عبدالله اشعری و ابراهیم بن هاشم قمی. منظور از جوامع حدیثی شیعه چیست؟ جامع به کتاب حدیثیای اطلاق میشود که در بر دارندۀ احادیث مربوط به همۀ معارف دینی یعنی قاید, اخلاق, احکام و نیز ابوابی مانند تفسیر و تاریخ باشد. در عصر ائمۀ متأخر شیعه ـ بخصوص از عصر امام رضا علیه السلام به بعد ـ اصحاب ائمه به جامعنگاری در حدیث روی آوردند و آثار متعددی تألیف کردند. تا آنجا که در عصر غیبت صغری و کبری مهمترین کتب جامع حدیثی نگاشته شد. در اصطلاح محدثان متأخر شیعه, جوامع حدیثی به چهار کتاب مهم حدیثی کافی, من لا یحضره الفقیه, تهذیب الأحکام و استبصار اطلاق میشود و به سه کتاب حدیثی وافی, وسائل الشیعه و بحار الانوار «جوامع حدیثی متأخر» و «جوامع ثانویه» گفته میشود. کتابهای شرح حدیث چه کتبی هستند؟ شناخت و درک عمیق احادیث نیازی بوده است که از همان سدۀ نخستین تاریخ اسلام, عالمان مسلمانان را در کنار سایر عرصههای حدیثپژوهی به تکاپو در این عرصه واداشت. آنان برای نیل به این عرصه مقصود از جنبههای گوناگون ـ مانند شرح لغات, توضیح نکات بلاغی و توضیح مفاد حدیث ـ به شرح احادیث پرداختند و آثار گرانسنگی از خود به یادگار گذاشتند. از نظر تاریخــی، عهد صفویه پر برگ و بارتــرین دوران تدوین کتب شرح حدیث به شمار میآید و بخش زیادی از میراث حدیثی عالمان شیعی در این باب در همین دوران نگاشته شده است که از آن جمله میتوان از آثار ذیل نام برد: 1ـ روضة المتقین، شرح کتاب من لا یحضره الفقیه، محمدتقی مجلسی (مجلسی اوّل)، متوفای 1070ق. 2ـ لوامع صاحبقرانی، شرح فارسی کتاب من لا یحضره الفقیه، محمدتقی مجلسی. 3ـ شرح اصول کافی، ملاصداری شیرازی متوفای 1050ق. 4ـ توضیحات ملا محسن فیض کاشانی (متوفای1090ق.) ذیل احادیث کتاب وافی. 5ـ شرح اصول و روضۀ کافی، محمدصالح مازندرانی متوفای 1081 یا 1086ق. 6ـ مراة العقول، شرح کتاب کافی، محمدباقر مجلسی. 7ـ ملاذ الأخیار، شرح کتاب تهذیب الاخبار، محمدباقر مجلسی. شیخ آغابزرگ تهــرانی در کتاب « الذریعه »، از 43 شرح و حاشیه بر کتاب کافی، 34 شرح و حاشیه بر تهذیب الاحکام، 2 6شرح و حاشیه بر استبصار و 15 حاشیه بر کتاب من لا یحضره الفقیه، نام برده است. این همه جز موارد بسیاری است که عالمان به شرح یک حدیث یا یک موضوع حدیثی یا به شرح اربعینها پرداختهاند. منظور از احتجاجات و مناظرات معصومان (علیهم السلام) چیست؟ احتجاج در لغت به معنای حجت و دلیل آوردن است. در دانش منطق، مراد از احتجاج، حجت آوردن به منظور اثبات یا رد و ابطال نظریه و عقیدهای است. در میان روایات به احادیث بسیاری بر میخوریم که معصومان (علیهم السلام) به احتجاج و مناظره پرداختهاند. در این مناظرات که معمولاً با مخالفان، زندیقان و عالمان اهل کتاب بوده است، موضوعاتی چون اصول و فروع دین اسلام، خلافت بلافصل امیرالمؤمنین (علیه السلام)، اثبات عصمت و بیگناهی سلسله انبیاء، اثبات وجود خداوند، وحدانیت خداوند و... مورد چالش و احتجاج قرار گرفته است. ابومنصور احمد بن علی بن ابیطالب طبرسی که از محدثان و دانشوران شیعی قرن ششم هجری است، غالب این احتجاجات و مناظرات را در کتابی به نام: الإحتجاج علی أهل اللجاج گردآوری کرده است. معمولاً احتجاجات اهلبیت (علیهم السلام) به صورت خطبه و نامه انجام میشده است. از مشهورترین خطبههایی که در این موضوع گنجانده میشود، خطبۀ حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و نیز میتوان گفت که برای نخستین بار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در خطبۀ غدیرخـم، در سال دهم هجرت با مخاطبان به شکل ضمنی به احتجاج پرداخت. همچنین در میان توقیعات رسیده از امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) هم به تعدادی نامه بر میخوریم که در آنها به روش احتجاج و مناظره سخن گفته شده است. در احتجاجات و مناظرات اهل بیت (علیهم السلام) که در حکم روایات و حدیث به شمار میروند، چندان به بحث سندی پرداخته نمیشود؛ زیرا قوت و استحکام متن، خود ارزشمندی و صحت صدور حدیث احتجاجی و مناظرهای را روشن میسازد. گفتنی است که سیرۀ احتجاج نه فقط در زبان معصومان (علیهمالسلام)، بلکه در میان صحابۀ آنان هم رواج داشته است. هشام بن حکم و مؤمن طاق، دو نفر از اصحاب امام صادق (علیه السلام) بودند که در احتجاج و مناظره با معاندان بسیار نامبردار و توانا بودهاند. در میان عالمان شیعه که پس از غیبت صغری آمدهاند هم میتوان به موارد بسیاری اشاره کرد. در آثار کسانی مانند شیخ مفید، سیدمرتضی، علامۀ حلّی و بسیاری دیگر، مناظرات فراوانی دیده میشود که در موضوعات گوناگون به ویژه امامت به احتجاج و مناظره با مخالفـان پرداختهاند. زنان محدّث و راوی چه کسانی بودند؟ وجوب فراگیری دانش در اسلام بر هر مرد و زنی، با وجود سفارشاتی در زمینۀ یادگیری، نقل و پیروی حدیث ـ مانند بهشتی بودن ناقل حدیث یا معیار منزلت افراد به میزان نقل احادیث ـ انگیزۀ مهمی شد تا زنان بسیاری همانند مردان به آموختن و نقل روایت روی آورند که آنان بهعنوان «محدثات» یا «راویات حدیث» شناخته شدند؛ یعنی زنان حدیثدان و حدیثگو و حدیثفهم. برخی از زنان محدث در عصر ائمه (علیهم السلام) میزیستند؛ مانند امعلاء انصاری، حَبابۀ والبیه، اماسحاق بنت سلیمان، زینب کبری، فاطمۀ معصومه و فاطمه بنت هیثم و برخی دیگر نیز در عصر پس از زمان معصومان زندگی میکردند؛ مانند ست الفقهاء، دختر سید مرتضی و شَهده دختر صاحب. تفاوت حدیث ضعیف با حدیث جعلی چیست؟ احادیث معصومان از طریق گزارش راویان که پی در پی از هم شنیده و در کتابهای یکدیگـر دیدهاند، به ما رسیده است. این راویان به دو گروه قابل تقسیماند و یک دسته نیز خود را در میان اینان جای دادهاند: 1ـ راویان راستگو و مورد اطمینان. 2ـ راویان ناشناخته یا غیر قابل اطمینان. 3ـ راویان دروغپرداز و حدیثساز. گروه نخست مورد اعتماد و احادیث آنها قابل استناد است و آنچه نقل میکنند به معصوم (علیهالسلام) نسبت داده میشود و مورد پذیرش قرار میگیرد. گروه دوم روایانی معمولی هستند که ممکن است به سبب کماطلاعی و یا کمدقتی حدیثی را به درستی نقل نکنند یا معنای ناموجهی را به معصوم (علیهالسلام) نسبت دهند. اما خود، حدیثی را به دروغ نمیسازند و بر معصوم (علیهالسلام) افترا نمیبندند. احادیث این دسته ضعیف خوانده میشود و قابل اعتماد نیست و به تنهایی اعتبار لازم را برای استناد در مقام عمل ندارند. اما این به معنای جعلی و ساختگی بودن این احادیث نیست و حتی در موارد بسیاری حدیث آنان به وسیلۀ قرینهها و نشانههای دیگر ـ مانند موافقـت با عقل و قرآن و احـادیث دیگران ـ حجیّت و اعتبــار مییابد. گفتنی است گاه ضعف روایت به سبب عدم اتصال حلقههای راویان به یکدیگر است که آن نیز در برخی موارد قابل حل است. دستۀ سوم که به دروغ حدیث میسازند و آن را با احادیث دیگر محدثان در میآمیزند، تعدادشان اندک است. حدیثشناسان بسیاری از این گروه و احادیث آنان را شناساندهاند. روایات این دسته، جعلی یا موضوع نامیده میشود و در صورت آشکار شدن آن به هیچ روی قابل استناد نخواهند بود. امامان معصوم (علیهمالسلام) همگی نور واحدند و علیالقاعده نباید تعارض و اختلافی در میان سخنان آنان باشد. وجود پارهای از احادیث متعارض موجب شده تا ریشههای این اختلاف و وجه جمع میان آنها مورد بررسی قرار گیرد. از این رو یکی از مسائل مهم در عرصۀ حدیثپژوهی، شناخت اسباب پیدایش اختلاف و راه جمع نمودن و حل آنهاست. اختلاف احادیث و ناسازگاری میان مضامین پارهای از روایات از همان دوران نخستین تدوین دانش حدیث مطرح بوده است. از همینرو اصحاب و شاگردان امامان (علیهمالسلام) برای آموختن چگونگی برطرف کردن ناسازگاری میان ظاهر احادیث، پرسشهایی را با آنان مطرح میکردند و امامان (علیهمالسلام) ضمن پاسخ، معیارهایی را برای گشودن این معضل به آنان تعلیم میدادند. به مجموعۀ این روایات که حاوی ملاکها و آموزشهایی از سوی امامان (علیهمالسلام) برای حل ناسازگاری میان پارهای از روایاتاند، اخبار علاجیه گفته میشود. بسیاری از حدیثپژوهـان، بحثهای نظری و تطبیق این موضوع را در عنوان مختلف الحدیث طرح کردهاند. فقیــهان در علم اصول فقــه، این روایـات را در بحث تعادل و تراجیح بررسی میکنند. این مسأله موجب باز شدن عرصـهای جدید در حدیثپــژوهی شد که معرفة مختلف الحدیث نامیده میشود. مجموعهای از روایات موجود است که با عنوان اخبار من بلغ از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است، مانند: «من بلغه عن النبیّ (صلی الله علیه و آله) شیء من الثواب فعمله کان أجر ذلک له و إن کان رسول الله (صلی الله علیه و آله) لم یقله: کسی که از پیامبر خبر عمل ثوابی به او برسد و آن کار را انجام دهد، آن ثواب برای او خواهد بود، اگرچه رسول خدا آن را نگفته باشد.»(وسائل الشیعه، ج1، ص80، باب18.) این روایات در بسیاری از منابع شیعی و برخی منابع اهل سنّت نقل شده است. برخی از اسناد این روایات نیز صحیح میباشد و علامۀ مجلسی آن را مشهور در میان شیعه و اهل سنّت با اسناد مختلف دانسته است. (بحار الانوار، ج2، ص256.) ظاهر این روایات، از فضل خداوند نسبت به بندگانش خبر میدهد که بدون درنظر گرفتن حکم واقعی عمل، هر عملی را که مؤمن به اعتماد فضل او انجام دهد، بیثواب نخواهد گذارد. این بیان تردید بندگان را در اعتبار و صحت خبری که به آنها رسیده است، برطرف میکند و ایشان را به فضل الهی امیدوار میکند. با این حال، بندۀ خدا با قلبی مطمئن به فضل و رحمت خداوند، میتواند عمل را به جا آورد. برخـی فقیهان غالباً به استناد این روایات و برخی ادلۀ دیگر فقهی، قاعدهای را به عنوان تسامح در ادلۀّ سنن، بنا نهادهاند که بر اساس این قاعده در دلیل مستحبات و احکام غیر الزامی، نوعی تسامح اعمال میشود. بر این اساس دقتهای متداول در احکام الزامی و اعتبار مستند اینگونه اعمال، در مورد مستحبات به کار نمیرود. از اینرو بر اساس این قاعده در مستند مستحبات، فضایل اعمال و داستانها و موعظهها تسامح میشود و حتی به روایات ضعیف در این موضوعات، به دید قبول نگریسته میشود. گفتنی است بسیاری از فقیهان معاصر این قاعده را نپذیرفتهاند و مفهوم روایت را تنها اعطای ثواب و تفضل الهی میدانند و حکم استحباب را نیز همچون سایر احکام الهی جای تسامح نمیدانند. تمامی مسلمانان به اتفاق، سنّت را دومین منبع برای استنباط احکام شرعی و فقهی میدانند. از دیدگاه فقیهان، حدیث ـ کلام و کردار و تقریر معصوم ـ نقش اساسی در شناخت احکام شرعی دارد، چه آنکه مسائل فقهی را به صورت کلی به دو دستۀ منصوص و غیرمنصوص تقسیم میکنند. در بخش منصوص غالباً مسائلی مطرح است که به گونهای در روایات بیان شده است و در مسائل غیر منصوص نیز مبنای استنباط احکام، اصول و قواعدی است که در بسیاری از موارد از روایات برگرفته شدهاند. بر این اساس حدیث به سه شکل در فقه شیعه کاربرد دارد: 1ـ بهصورت مستقیم دلالت بر حکم شرعی میکند. 2ـ در مسائل غیرمنصوص مستند قاعدۀ اصولی برای استنباط حکم است. 3ـ مستند بسیاری از قواعد فقهی است که در ابواب مختلف فقه به کار میروند. بنابراین کارکرد فقیهان در حوزۀ حدیث، إعمال دقت و توان خودشان در شناخت اعتبار حدیث و پس از آن دقت در محتوای آن ـ یعنی فقه الحدیث ـ میباشد. بخش مهمی از مباحث اصول فقه اختصاص به مباحث الفاظ دارد که شیوههای مختلف دلالت نصوص و روایات و شیوۀ استفاده از آنها را تبیین مینماید. با توجه به این نقش مهم برای حدیث در فقه شیعه است که در مقدمات و شرایط اجتهاد، غالب علوم و دانشهایی که در حوزۀ تعیین اعتبار و شیوۀ دقیقتر استفاده از روایات مؤثر هستند، بر شمرده شدهاند. جمعی از عالمان شیعی در استناد به حدیث در فقه و بهرهگیری از آن، به افراط گرائیدهاند. ایشان ارزشیابی احادیث موجود در جوامع روایی چهارگانۀ شیعی را لازم نمیدانند و در پذیرش روایات نوعی تسامح را اعمال میکنند. این گروه بهعنوان اخباری شناخته شدهاند و در مسائل غیرمنصوص غالباً احتیاط را لازم میدانند. در میان اهل سنّت نیز گروهی که حشویّه نامیده میشوند ـ و خود آنها نیز مذاهبی دارند ـ این اعتقاد را داشته و دارند. از دیدگاه اخباریان و حشویه، اساس شریعت و فقه ـ و بلکه دین ـ را قرآن و حدیث تشکیل میدهد و راه رسیدن به علم قرآن نیز روایات ناظر به آن است. از این رو تنها تمسک به اخبار را در شناخت دین و شریعت اساس قرار دادهاند. علم کلام دانشی است که دربارۀ اعتقادات دینی، به شیوۀ عقلی ـ نقلی بحث میکند و به تبیین و اثبات عقاید دینی میپردازد و ضمن پاسخگویـی به شبهات و اعتراضـات مخالفـان از این عقاید دفاع میکند. این علم در میان پیروان ادیان مختلف وجود داشته است، امّا تنها در میان مسلمانان نام کلام بر این علم نهاده شده است. هر چند سرآغاز اندیشهها و فرقههای کلامی به سدۀ نخست هجری باز میگردد، امّا تعبیر «علم کلام» در سدۀ دوم رایج بوده است. از آنجا که در علم کلام از دو روش عقلی و روش نقلی استفاده میشود، گاه این علم را به دو قسمت کلام عقلی و کلام نقلی تقسیم میکنند. متکلمان، گزارههای اعتقادی را به دو بخش کلّی تقسیم میکنند: در بخش نخست عقایدی مانند وجود خدا و نبوّت پیامبران الهی قرار دارد. در این بخش از روش عقلی استفاده میشود. بخش دوم شامل معارفی است که پس از اثبات خداوند و نبوّت خاصه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) مطرح میشود. در این بخش گذشته از عقل، از نقل، یعنی آیات و احادیث، نیز میتوان بهره گرفت. مباحث دستۀ نخست و نیز استدلالهای عقلی که در اثبات گزارههای دسته دوم ارائه میشود، به کلام عقلی مشهور است و مباحث و دلایل نقلی در بخش دوّم، کلام نقلی نامیده میشوند. بدینسان در کلام نقلی به استنباط معارف موجود در کتاب و سنّت، تبیین و تنظیم این معارف و اثباث انتساب این معارف به قرآن و احادیث پرداخته میشود و حاصل آن مجموعهای منسجم و هماهنگ از عقاید روش اسلامی است. مهمترین آثاری که در کلام نقلی نگاشته شده عبارتاند از: اعتقادات شیخ صدوق و اعتقادات علامۀ مجلسی. رابطۀ حدیث و سیرۀ معصومان را بیان کنید. پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) اسوه و سرمشق مسلماناناند. شناخت زندگی آنان و فهم ویژگیها، اقوال، افعال، عمل و عکسالعملهای آنان در شرایط مختلف و با افراد مختلف و... برای ما لازم و ضروری است. بدیهی است تمامی اقوال و افعال از طرق مطمئن و قابل اعتماد باید اخذ گردند. از اینرو احادیث بهترین طریق برای دستیابی به سیرۀ معصومان (علیهم السلام) است. محدثان بزرگوار از آغاز بعثت تا انجام غیبت صغری، سعی در گردآوری و نقل اقـوال و افعـال ائمه (علیهم السلام) داشتهاند. این همه در جوامع حدیثی یا تک نگاریهایی دربارۀ معصومان (علیهم السلام) گزارش شده است. اهمیت و تأثیرگذاری سیرۀ معصومان (علیهم السلام) کمتر از احکام فقهی نیست. بنابراین همانگونه که احادیث فقهی مورد دقت و توجه قرار میگیرند، احادیث تاریخی نیز باید مورد تأمل و توجه قرار گیرد. بسیاری از محدثان و مورخان احادیث مربوط به سیرۀ معصومان را گردآوری کردهاند. کتابهای عیون اخبار الرضا (شیخ صدوق)، الإرشاد (شیخ مفید)، أعلام الوری (شیخ طبرسی)، مناقب (ابن شهرآشوب) و کشف الغمهّ (اربلی) از این گروه هستند. جامعترین اثری که زندگی ائمه (علیهم السلام) را از متون حدیثی و تاریخی گردآوری کرده است کتاب بحار الانوار است. مجلدات 11 تا 53 این مجموعۀ سترگ به زندگی پیامبران و ائمه (علیهم السلام) پرداخته است. رابطۀ حدیث و روانشناسی را بیان کنید. در میان روایات اهل بیت (علیهم السلام) احادیثی وجود دارد که به برخی از ویژگیهای روانشناختی انسان یا برخی صفات، رفتار و کشانندههای روانی او نظر دارد. این روایات در چند دسته طبقهبندی میشوند: الف) تبیین ماهیت ابعاد روان انسان. ب) توصیف ویژگیها. ج) ارزشگذاری. د) کنترل، درمان یا پیشگیری. از اینرو روانشناسی و حدیث میتوانند با یکدیگر تعامل داشته باشند. بدین شکل که روانشناسی، موضوعات و فرضیههای خود را از موضوعات حدیثی وام بگیرد، مانند«رابطۀ توکل به خدا و مقاومت در برابر استرسها» یا «رابطۀ صله رحم و دلبستگی» و.... همچنین روانشناسی میتواند فرایند فهم و استنباط احادیث را با طرح مسائل و مشکلات جدید، به سوی حرکت تکاملی سوق دهد، چراکه تجربه نشان داده است که در بسیاری از موارد نکاتی در روایات وجود دارد، که در شرایط عادی و ذهن بیپرسش، نمیتوان به ظرایف و نکتههای لطیف روایت دست یافت، در صورتی که اگر پرسشگرانه به این احادیث نگریسته شود، میتوان استفادههای فراوانتری از آنها برد احادیث پزشکی چه نوع احادیثی هستند؟ نظر به نقش شایانی که «سلامت جسم و روان» در رشد و تکامل مادی و معنوی جوامع انسانی ایفا میکند، دانش پزشکی در آموزههای دینی ما جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. تألیف کتابهایی با عنوان طب النبی (صلی الله علیه و آله)، طب الامام الصادق (علیه السلام)، طب الامام الرضا (علیه السلام) و دهها کتاب دیگر مؤید همین ادعاست. تغذیۀ سالم, چگونگی و میزان غذاخوردن, خواص خوراکیها, بررسی دستگاههای مختلف بدن و شناساندن عوامل اصلی بیماریزا در هر یک, بهداشت و راههای پیشگیری از آن بیماریها, شیوۀ درمان و نیز معرفی داروهای طبیعی مناسب از جمله مباحث طرح شده در روایات اسلامی است. فراتر از تألیف کتابهایی که بتواند این گنجینه ارزشمند را در قالب دستهبندی و تنظیمی نوین به دانشپژوهان عرضه کند ـکاری که هماکنون از سوی برخی پژوهشگران حوزۀ حدیث در حال انجام استـ انضمام یافتههای تجربی محققانِ عرصۀ پزشکی به این مجموعه، میتواند فروزندگی سخنان گهربار معصومین (علیه السلام) را چشمگیرتر نماید. تلاشی که تاکنون کمتر به وقوع پیوسته است. تفاسیر روایی چه نوع تفاسیری هستند؟ از جمله تأثیرات قرآن بر گسترش دانش و فرهنگ در میان مسلمانان, کوشش و تکاپویی بوده است که آنان برای فهم معارف این معجزۀ جاودانه از خود نشان میدادند. همین امر انگیزهای بود تا کسانی که سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را دربارۀ عدم جدایی اهل بیت و قرآن با گوش جان شنیده بودند, برای نیل به این مقصود به امامان معصوم (علیهم السلام) روی آورند و پاسخ پرسشهای قرآنی خود را از آن حضرات بخواهند. مجموع پاسخهای امامان به تشنگان معارف قرآن و نیز سخنرانی که خود در مناسبتهای مختلف به قصد تبیین مفاهیم ثقل اکبر به یاران خود میفرمودند, بخش گستردهای از میراث حدیثی ما را تشکیل میدهند. از سوی دیگر جهاد فرهنگی محدثان برای گردآوری و تبویب نظاممند احادیث عموماً و روایات تفسیری خصوصاً, که از عصر امامان آغاز شده بود, آثار و تألیفات گرانسنگی برای پسینیان به یادگار گذارد که تحت عناوین تفسیر مأثور یا تفسیر روایی شهرت یافتند. مهمترین این تفاسیر عبارتاند از: 1. تفسیر أبان بن تغلب از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهما السلام), متوفای 141ق. 2. تفسیر علی بن مهزیار اهوازی, از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی (علیهم السلام). 3. تفسیر عیاشی سمرقندی, متوفای اواخر قرن سوم. 4. تفسیر علی بن ابراهیم قمی, متوفای اوایل قرن چهارم. 5. تفسیر الصافی, ملا محسن فیض کاشانی, متوفای1091. 6. تفسیر البرهان, سید هاشم حسینی بحرانی, متوفای1107ق. 7. تفسیر نور الثقلین, عبد علی بن جمعه حویزی, متوفای1112. روایات تفسیری, برخی در تبیین معانی آیات قرآنی وارد شده که در معنای اصطلاحی تفسیر است و برخی نیز در تأویل و تعیین مصادیق آیات وارد شده است. براساس روایات تأویلی, مراد آیات قرآنی بیان شده است. در مورد تفسیر امام حسن عسگری (علیه السلام) توضیح دهید. تفسیر روایی معروف به «تفسیر امام حسن عسگری (علیه السلام)» از جمله آثار منسوب به امامان است. به گفتۀ موافقان کتاب, این میراث حدیثی املای امام حسن عسگری علیه السلام است که در مدت هفت سال برای دو تن از شیعیان به نامهای ابویعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن علی بن محمد بن یسار املا کرده است و شیخ صدوق آن را به واسطۀ محمد بن قاسم استرآبادی از این دو, روایت کرده است. این اثر تنها روایات تفسیری ذیل سوره حمد و بقره را در بر دارد و مجموع آنها در یک جلد به چاپ رسیده است. مهمترین موضوع دربارۀ این تفسیر، صحت یا عدم صحت انتساب آن به امام عسگری (علیه السلام) است, که از دیرباز مورد اختلاف عالمان بوده است. برخی, از مجموع روایات این کتاب, تنها روایاتی را مقبول میدانند که به وسیلۀ دیگر روایات تأیید شده باشند. حدیث سلسلة الذهب چه حدیثی است؟ در تاریخ تدوین حدیث پارهای از احادیث با نامی خاص شهرت یافتهاند. از جملۀ این احادیث, حدیث «سلسلة الذهب» است. این حدیث از امام رضا (علیه السلام) از پدرانش (علیهم السلام) از امیرمؤمنان (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جبرئیل روایت شده, که به جهت شرافت سند به این نام نامیده شده است. این حدیث از جمله در کتاب توحید صدوق آمده و چکیدۀ آن چنین است: هنگامی که امام رضا (علیه السلام) در راه عزیمت به طوس به نیشابور رسیدند، محدثان این شهر از آن حضرت خواستند که برای آنها حدیثی بگوید. حضرت در پاسخ آنها فرمودند: « ... خداوند میفرماید: «لااله إلا الله» دژ من است, هر که به دژ من در آید از عذاب من ایمنی مییابد.» سپس در ادامه فرمود: «به شروط آن و من از جمله شروط آنم.» حدیث اربعمأة (پندهای چهارصدگانه) عنوانی است برای حدیثی منقول از امیر مؤمنان (علیه السلام) که آن حضرت در یک مجلس برای گروهی از یاران خود بیان فرمود. این حدیث بیانگر وجوهی از روابط آدمی با خود, خدا و اجتماع است، از نهاد خانواده ـ پدر, مادر, همسر و فرزندان ـ گرفته تا دیگر نهادهای اجتماعی. همچنین این حدیث مجموعهای از آداب و سنتهای دینی را از حجامت گرفته تا آماده شدن انسان برای سفر آخرت, در بر دارد. این حدیث شریف در برخی کتب از جمله: خصال صدوق, با احادیث صدگانه و مافوق آن, حدیث دهم و تحف العقول, باب روایات امیر مؤمنان (علیه السلام)، آمده است. برخی از مضامین این حدیث چنین است: «السواک مرضاة للرّب و مطیبة للفم: مسواک کردن مایۀ خشنودی پروردگار و خوشبو کنندۀ دهان است.» «قیامُ الَّیل مصحّة للبدن و رضی للرّب: عبادت شبانه سبب تن درستی و خشنودی پروردگار است.» «ادّوا الامانات ولو إلی قتلة الأنبیاء: امانت را به صاحبش برگردانید اگرچه قاتل پیامبر باشد.» «تزاوروا و تعاطفو و تبادلوا: به دیدار یکدیگر بروید، باهم مهربان باشید و به یکدیگر ببخشید.» در این کتاب دعاهای مشهور حضرت علی (علیه السلام) جمعآوری شده است. گردآورندۀ این اثر شیخ عبدالله فرزند شیخ صالح سماهیجی (م 1135ق) است. وی علاوه بر این کتاب چند اثر دیگر در حدیث و علوم حدیث و فقه دارد، ولی هیچ یک از آثار سماهیجی به اندازۀ علویه شهرت نیافته است. سماهیجی در این کتاب دعاهایی از امام علی (علیه السلام) گردآورده که در کتابهای معتبر و مشهور موجود بوده است. او اسناد احادیث را حذف نموده و همچنین از ذکر نام مآخذ خود اجتناب کرده است. البته سماهیجی برای رفع این نقص، سند هر دعا را در حاشیه متذکر شده، ولی حواشی او در چاپهای این کتاب نیامده است. سماهیجی در این کتاب 156 دعا از امیر المؤمنین (علیه السلام) گرد آورده است. امتیاز خاص کتاب صحیفۀ علویهّ بر دیگر کتابهای دعا در آن است که تا زمان سماهیجی، غیر از صحیفۀ امام سجاد (علیه السلام)، که مختص دعاهای ایشان است، کتابی مختص دعاهای یک امام در دست نبوده است و سایر کتابهای دعا، اغلب بر اساس اعمال ایام سال یا زیارات ائمه (علیهم السلام) از همۀ ایشان دعا نقل کردهاند؛ ولی سماهیجی در صحیفۀ علویّه، فقط دعاهای امام علی (علیه السلام) را گردآورده که تا آن زمان چنین شیوهای در میان علمای شیعه رایج نبوده است. گفتنی است صحیفۀ سجادیه از آنِ امام بوده است نه علمای شیعه. صحیفۀ علویه بارها در ایران و سایر کشورها چاپ شده است و در طبع هیچ یک، نسخۀ معتبری اساس تصحیح نبوده است. همچنین چندین بار به فارسی ترجمه شده و تکـملههای متعددی بر آن نوشته شده است. منظور از کتاب علی (علیه السلام) چیست؟ کهنترین مجموعۀ حدیثی، بلکه اوّلین تألیف نگاشته شده در جهان اسلام کتاب علی (علیه السلام) است که مولای متقیان حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) به خامۀ مبارک خود نگاشتند. از این مجموعه در روایتهای گوناگون به نام «کتاب علی» یا «جامعه» یاد شده و خصوصیات ذیل در توصیف آن بیان شده است: 1ـ کتاب علی (علیه السلام) مجموعهای گردآمده از احادیث به املای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در بیان احکام دین و تفسیر آیات توسط آن حضرت است. 2ـ این کتاب به شکل طومار و بالغ بر هفتاد ذراع بوده است. 3ـ در این کتاب کلیۀ احکام فقهی از طهارت تا دیات آمده و به جزئیترین فروع اشاره شده است. 4ـ در این کتاب افزون بر مطالب فقهی، اصول معارف و اخلاق آمده و نیز گویای اخبار ملاحم و فتن بوده است. 5ـ ائمۀ اطهار (علیهم السلام) از احکام این کتاب تبعیت نموده و از آن پیشی نمیگیرند و آن را نسخ نمیکنند. 6ـ کتاب علی (علیه السلام) در نزد جانشینان او یکی پس از دیگری بوده است، چنانکه روایات حاکی از وجود آن در نزد امام سجاد، امام جعفرصادق و امام موسی کاظم (علیهم السلام) موجود است. در مورد نرمافزارهای حدیثی توضیح دهید. نرمافزارهای حدیثی، نرمافزارهایی هستند که امکان دسترسی به متون منابع حدیث یا علوم مرتبط با حدیث را فراهم میسازند. نرمافزارهای حدیثی به معجمهای موضوعی و لفظی تقسیم میشوند: در گروه نخست از نمایههای موضوعی برای دسترسی به احادیث و متون موجود در برنامه کمک گرفته میشود و در گروه دوم با استفاده از عبارات و واژهها به متن دست مییابیم. بیشتر نرمافزارهای موجود حدیثی از نوع دوماند. از اینرو سعی فراوان شده تا از بهترین روشها برای یافتن متون مورد نظر بهرهبرداری شود، مانند طراحی شیوههای جستجوی کارا و تعیین دامنههای جستجوی مناسب با متن برای جداسازی بخشهای مختلف منابع. معمولاً در این نوع نرمافزارها برای دسترسی به متن از دو شیوه استفاده میشود: 1ـ مستقیم: در این روش با استفاده از مشخصات متن و خصوصیات چاپ و نشر میتوان حدیث یا عبارت مورد نظر را مشاهده کرد، مانند شمارۀ حدیث، شمارۀ جلد و صفحه، استفاده از فهرست مطالب و.... 2ـ جستجو: تنوع جستجو در نرمافزارهای حدیثی به گونهای است که پژوهشگران و کاربران این برنامهها برای استفاده از قابلیتهای ویژه نیازمند آموزش هستند، امّا به طور کلی انواع جستجو در آنها عبارت است از جستجوی کلمه، عبارت و ترکیبی. در برخی از نرمافزارها، قابلیت جستجوی ریشهای نیز مورد استفاده قرار گرفته است. طراحی و تکنیک تولید نرمافزارهای حدیثی همچنان در حال رشد است. امـــــروزه در عرصۀ طراحی نرمافزارهای حدیثی با دو رویکرد گسترش کمی و کیفی به طور همزمان مواجه هستیم: از یک سو تعداد کتب و میزان متونی که مورد بهرهبرداری قرار میگیرند رو به افزایش است و از سوی دیگر قابلیت سرعت و بهرهگیری از آخرین پیشرفتهای رایانهای امکانات ویژهای را فراهم آورده است. نسخههای خطی، اسناد و سابقۀ علمی و فرهنگی تمدن اسلامی به شمار میروند. در میان نسخههای خطی که امروزه به دست ما رسیده، قرآن کریم مقام نخست را دارد و کهنترین و زیباترین و نفیسترین نسخههای موجود متعلق به کتاب آسمانی قرآن کریم است. پس از قرآن کریم، کتابهای حدیثی مهمترین نسخههای موجود هستند. دانشمندان اسلامی در تحریر این نسخهها و نگهداری آنها دقت و اهتمام بسیاری به خرج دادهاند. امروزه فقط در کتابخانههای ایران نسخههای فهرست شده حدود 25000 نسخۀ خطی حدیثی شناسایی شده است. اغلب نسخههای حدیثی در حاشیه، علامت بلاغ دارند که نشانۀ مقابلۀ نسخه با نسخههای دیگر است. در برخی از آنها نیز نسخه بدل در حاشیه ضبط شده است. همچنین بیشتر این نسخهها مُعرَباند، یعنی احادیث آنها برای جلوگیری از خطا و تحریف اعرابگذاری شده است. برای نمونه در فهرستهای منتشر شده، نسخههای خطی مربوط به چند کتاب مهم حدیثی شیعه عبارتاند از: نهج لبلاغه: 291 نسخه، صحیفۀ سجادیه: 774 نسخه، الکافی کلینی: 1130 نسخه، من لا یحضره الفقیه: 850 نسخه، تهذیب الأحکام: 724 نسخه، الاستبصار: 361 نسخه. در اصطلاح محدثان به گفتار یا نوشتار معصوم یا حکایتگر سخن، کردار یا تقریر معصوم (پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت علیهم السلام)، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته میشود. عالمان اهل سنّت «سیرۀ صحابه» را نیز در تعریف حدیث، دخالت دادهاند، چه، صحابه از نگاه آنان از جایگاهی ویژه برخوردارند. حدیث به دلیل استناد به معصوم و وحیانی بودن محتوای آن حجت است. از سوی دیگر قرآن به مثابه قانون اساسی اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده است، از این رو روایات پس از قرآن مهمترین منبع شناخت دین به شمار میآید. بدین جهت مسلمانان به تحمّل، ثبت و تدوین احادیث، بهرغم برخی فراز و نشیبها توجه کردند و مجموعههای حدیثی را شامل هزاران روایت در تمام موضوعات مورد نیاز دینداران فراهم آوردند. پس از آن دانشهای رجال، تاریخ حدیث، مصطلحات حدیث، فقه الحدیث و... برای حفظ، نشر، فهم و تبیین میراث روایی پدید آمد. تدوین هزاران اثر حدیثی نشان میدهد که مسلمانان از آغاز تاکنون پس از قرآن، بیشتر به حدیث توجه کردهاند. در دوران معاصر نیز اندیشمندان مسلمان با نگاهی دوباره به میراث روایی، کوشش گستردهای را برای بهره جستن هر چه بیشتر از این منبع عظیم آغاز کردهاند و با تأسیس دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی حدیثی و... در این راه گامهای مؤثری برداشتند. رابطۀ حدیث با قرآن را بیان کنید. اگر قرآن را به مثابۀ قانون اساسی اسلام بدانیم، حدیث به منزلۀ لوایحی است که با توجه به قانون اساسی برای تبیین جزئیات و راهکارهای عملی آن تصویب میشود. همانگونه که لوایح، در کنار قانون اساسی، نشانگر نگرشهای بنیادین یک نظام سیاسی است، مجموعۀ قرآن و روایات نیز بیانگر نظرگاههای دین در عرصههای مختلف زندگی است. همانگونه که منشاء اعتبار لفظی و محتوایی قرآن اعتبار وحی است، روایات نیز اعتبار محتوایی خود را از وحی وام میگیرد، بدین جهت میان آنان هماهنگی برقرار است و هیچگاه یکدیگر را نقض نمیکنند. از اینرو گفته شده است که حدیثِ مخالف قرآن، مردود است و قطعاً از معصوم صادر نشده است، اما حدیث میتواند به صورت تخصیص، تقیید، حکومت، ورود و ... در قرآن تأثیر گذارد، چه، از این امور به عنوان جمع عرفی میان کتاب و سنّت و نه تناقض یاد میشود. تدوین حدیث در چه زمانی صورت گرفت؟ ثبت و نگارش روایات به عنوان دومین منبع شناخت دین از امور مورد توجه پیشوایان دینی بوده است و در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) شماری از مجموعههای روایی همچون صحیفۀ امام علی (علیه السلام) و کتاب علی (علیه السلام) فراهم آمد. پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نگارش و حتی نقل روایات به مدت یک قرن، تا عصر عمر بن عبدالعزیز، با منع شدید خلفا مواجه شد. عالمان اهل سنت این منع را ناشی از نهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) از کتابت حدیث، امکان خلط حدیث با قرآن، رویکرد مردم به احادیث به جای قرآن و .. دانستهاند. اما عالمان شیعه ضمن پاسخ گفتن به این توجیهات، انگیزۀ منع را دستیابی به اهداف سیاسی به منظور مقابله با مکتب اهل بیت (علیهم السلام) ارزیابی کردهاند. از دست رفتن بخش عظیمی از میراث روایی و نفوذ روایاتِ برساخته، از نتایج تلخ این سیاست بوده است. اهل بیت (علیهم السلام) به رغم منع حاکمان از تدوین حدیث، تمام کوشش خود را برای نشر احادیث و ثبت و ماندگاری آنها به کار بستند. فراهم آمدن «اصول اربعمأة»، کثرت روایات شیعه و نیز پیراسته بودن بیشتر این روایات در مقایسه با روایات اهل سنّت، گواه این سخن است. پس از گذار از این دوران و انتشار احادیث، کار تدوین احادیث در قرن دوم و تصنیف و تبویب آن در قالب جوامع روایی از قرن سوم هجری آغاز شد. کتب اربعۀ شیعه و صحاح ستّۀ اهل سنت از این قرن به بعد پدیدار شده است. برخی از عبارات با وجود کوتاهی دنیایی از مفهوم را در بر دارند. به این عبارات، که گاه به دلیل رسایی و زیبایی به عنوان مَثَل از آنها استفاده میشود، «کلمات قصار» گفته میشود. کلمات قصار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) بسیار است، کتابهای «الجامع الصغیر» و «نهج الفصاحه» در بر دارندۀ نمونههایی از سخنان کوتاه و گهربار پیامبر گرامی اسلام است. کلمات کوتاه امیر بیان حضرت علی (علیه السلام) در برخی مجموعههای حدیثی گرد آمده است. «جاحظ» از نخسین کسانی است که صد کلمۀ نــعز از کلمات آن حضرت را در دفتری گرد آورده است. او میگوید: هر کلمه در بردارندۀ هزار کلمۀ نیکوی عرب است. «شریف رضی» در بخش سوم از بخشهای سهگانۀ نهج البلاغه، حدود پانصد کلمۀ قصار را گردآورده است. قاضی قضاعی دسُتورُ مَعالِمِ الحِکَم وَ مأثُورُ مَکارِمِ الشَّیَم، عبدالواحد آمدی غُرر َالحِکَم و دُرَر الَکَلِم، واسطی عُیوُن الحِکمَ و َالمَواعِظ و طبرسی نَثر ُاللاّلی را در تنظیم و ترتیب کلمات قصار آن حضرت سامان دادهاند. آهنگ کلی این کلمات، بیان نصیحت و اندرز و تشویق به اکتساب فضایل اخلاقی و اجتناب از فرو افتادن در رذایل اخلاقی است. در مورد «چهل حدیث» نویسی توضیح دهید. نگارش «اربعینحدیث» از قرنهای نخستین تاریخ اسلام آغاز شده است. این سنّت برخاسته از این فرمایش پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) است: «مَن حَفِظَ مِن اُمَّتی اَربَعینَ حَدیثاً مِمّا یَحتاجُونَ اِلِیهِ مِن اَمرِ دینِهِم، بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القیامَةِ فَقیهاً عالِماً: هرکه از امت من چهل حدیث را که در کار دین به آن نیاز میافتد حفظ کند، خدای متعال او را در روز قیامت فقیه و عالم محشور می کند.» دانشمندان مسلمان بر مبنای حدیث فوق، نگارش چهل حدیث را به عنوان یکی از راهکارهای ترویج کلمات گهربار معصومان (علیهم السلام) مدّ نظر خود قرار دادند و صدها «اربعین حدیث» را در دهها موضوع متنوع عرفانی، اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی، عبادی و... از خود به یادگار گذاشتند. برای نمونه تنها در موضوع فضایل و مناقب حضرت علی (علیه السلام) حدود هفتاد رسالۀ «چهل حدیث» تألیف شده است. از مجموعۀ «اربعین»های نگاشته شده، به عنوان «اربعونیات» یا «اربعینیات» یاد میشود. بنا به قولی عبدالله بن مبارک (م 181ق) از نخستین تدوین کنندگان اربعین بوده است. پس از او جماعت بسیاری از عالمان, «اربعین» تألیف کردهاند، از جمله فضلالله بن علی راوندی, منتجبالدین رازی, ابن شهرآشوب مازندرانی, شهید اوّل و شهید ثانی, شیخ بهایی و پدرش, علامۀ مجلسی و پدرش, قاضی سعید قمی و حضرت امام خمینی (ره). برخی «اربعین»ها همراه با ترجمه یا شرح حدیث است و در مواردی مضمون حدیث توسط شاعران خوش ذوق به نظم کشیده شده است. برخی «اربعین» نویسان چهل حدیث را از چهل استاد مختلف در یک رساله گردآورده, کتاب خود را «الاربعین عن الاربعین من الاربعین» نام نهادهاند. از نظر محدثان شیعه حدیثی صحیح است که اولاً: تمامی سلسلۀ سند آن تا معصوم متصل باشد، ثانیاً: راویان آن در تمام طبقات دارای دو ویژگی وثاقت و امامی بودن باشند. روایت صحیح در میان انواع روایات در عالیترین درجۀ اعتبار و حجیت قرار دارد و با کاسته شدن هر یک از ارکان دوگانه, از میزان اعتبار آن کاسته میشود, از این رو همگان در پذیرش حدیث صحیح اتفاق نظر دارند، مگر آنکه, جدای از صحت سند از نظر متنی با معیارهای پذیرفته شده, همچون قرآن, مخالفت داشته باشد و به هیچ صورت قابل جمع نباشد. «حَسَن» حدیثی است که واجد دو رکن حدیث صحیح است, جز آنکه در میان سلسلۀ راویان فرد یا افرادی وجود دارند که به وثاقت آنان تصریح نشده و تنها مدح و ستایشی در حق آنان رسیده است. از این جهت, حدیث حسن از نظر اعتبار پس از روایت صحیح قرار دارد. «موثَّق» حدیثی است که به استثنای شرط امامی بودن, راویان آن برخوردار از دو رکن پیش گفته در حدیث باشند. بنابراین اگر روایتی به معصوم متصل باشد و با وجود وثاقت همۀ راویان فرد یا افرادی از آنها شیعه دوازده امامی نباشند موثق خواهد بود. حدیث موثق از جهت اعتبار پس از حدیث صحیح و حسن در رتبۀ سوم قرار دارد. به حدیثی «ضعیف» میگویند که هیچ یک از تعریفهای اقسام پیش گفته یعنی صحیح, حسن و موثق بر آن منطبق نباشد. به عبارت روشنتر حدیثی که سلسلۀ سند آن فاقد اتصال باشد یا راویان آن افراد مجهول الحال یا فاسق و دروغگو باشند, حدیث ضعیف خواهد بود. همۀ محدثان حدیث ضعیف را مردود و مفاد آن را غیر قابل استناد میدانند. حدیث ضعیف خود دارای انواع گوناگونی همچون موقوف, مقطوع, مرفوع, مُرسَل, مجعول و ... است. به گونهای که بیشتر تقسیمات حدیث در «مصطلح الحدیث» ناظر به گونههای حدیث ضعیف است. «کتب اربعه» یا «اصول اربعه» عنوان چهار کتاب مهم حدیثی شیعه است. از این کتابها در اصطلاح عالمان متأخر با عنوان «جوامع حدیثی متقدم» نیز یاد شده است. این چهار کتاب عبارتاند از: 1. الکافی, تألیف محمد بن یعقوب کلینی (متوفای 329ق). 2. من لا یحفره الفقیه, تألیف محمد بن علی بن بابویه, معروف به شیخ صدوق (م 381ق). 3و4. تهذیب الاحکام و الاستبصار فیما اختلف من الأخبار, تألیف محمد بن حسن طوسی, معروف به شیخ الطائفه (م 460ق). این کتابها شامل 46775 حدیث است که کافی با 18543 حدیث, مفصلترین و استبصار با 6437 حدیث مختصرترین آنها است. نزدیکی دوران مؤلفان این چهار کتاب به عصر ائمه, شخصیت علمی و آگاهی گستردۀ آنان از احادیث, شیوه تبویب و جامعیت کتابهای فراهم آمده, در مقایسه با سایر آثار روایی ارزش و اعتباری ویژه به آنها بخشیده است, به گونهای که عالمان شیعه از آغاز تاکنون شروح بسیاری بر آنها نوشتهاند. جوامع ثانویه را نام برده و تعریف کنید. «جوامع ثانویه» یا «جوامع حدیثی متأخر» عنوانی است که به سه کتاب حدیثی زیر اطلاق میشود: 1. الوافی, تألیف محمدمحسن فیض کاشانی (م 1091ق). 2. وسائل الشیعه, تألیف محمد بن حسن حُرّ عاملی (م 1104ق). 3. بحار الانوار, تألیف محمدباقر بن محمد تقی مجلسی (م 1111ق). ویژگی مشترک این کتابها این است که هر سه از مجموعۀ چند کتاب حدیثی فراهم آمده است. الوافی در بر گیرندۀ روایات کتب اربعه است. مؤلف ضمن حذف روایات مکرر در ذیل روایات نیازمند شرح, توضیحاتی سودمند آورده است. 28 جلد از این کتاب تاکنون به چاپ رسیده است. وسائل الشیعه مشتمل بر احادیث فقهی است و در آن علاوه بر احادیث کتب اربعه, از سایر کتابهای حدیثی نیز احادیثی آمده و مؤلف در ذیل پارهای از احادیث توضیحاتی آورده است. این کتاب در تصحیح جدید در 30 جلد به چاپ رسیده است. بحار الانوار که مفصلترین و جامعترین کتاب حدیثی شیعه محسوب میشود, از مجموع دهها کتاب حدیثی فراهم آمده است. مؤلف آن در بسیاری از موارد توضیحاتی روشنگر تحت عنوان «بیان» در ذیل حدیث آورده است. این کتاب عظیم احادیث اعتقادی, فقهی, اخلاقی, آداب و سنن تاریخ, جهانشناسی و ... را در بر دارد و در 110 جلد به چاپ رسیده است. مهمترین کتاب حدیثی شیعه چه کتابی است؟ مهمترین کتاب حدیثی شیعه الکافی تألیف محمد بن یعقوب کلینی رازی (م 329ق) است. این کتاب شامل سه بخش اصول, فروع و روضه است. بخش «اصول» احادیث اعتقادی و اخلاقی را در خود جای داده است. فروع کافی متضمن احادیث فقهی و روضه, جُنگی است که احادیث تاریخی, تفسیری, احتجاجات, خطب و رسائل را در برگرفته است. شمار روایات کافی 18543 است. مؤلف روایات را در بیست سال از کتب مشهور در عصر خود گرد آورده است. برخی از ویژگیهای کافی عبارت است از: 1. همزمانی تألیف آن با دوران غیبت صغری. 2. برخورداری از احادیث اعتقادی, اخلاقی و فقهی. 3. ابتکار و نوآوری مؤلف در تبویب روشمند کتاب و روایات هر باب. این میراث ماندگار از زمان تألیف تاکنون مورد توجه عالمان بوده است. مجموعۀ شروح، حواشی و ترجمههای آن به بیش از چهل اثر میرسد. بزرگترین کتاب حدیثی شیعه را نام ببرید. بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الاطهار در 110 جلد بزرگترین کتاب حدیثی شیعه است که میتوان آن را به مثابه کتابخانهای عظیم از میراث روایی شیعه دانست. این کتاب مهمترین اثر عالم بزرگ و محدث سختکوش محمدباقر مجلسی است که تألیف آن در چهل سال با یاری گروهی از شاگردان او به پایان رسید. هدف وی از این مجموعۀ حدیثی احیا و در امان نگاه داشتن آثار حدیثی شیعه از خطر نابودی و فراهم آوردن زمینۀ مناسب برای رویکردی جدید به معارف حدیثی بوده است. برخی از ویژگیهای بحار الانوار به شرح زیر است: 1. جامع بودن: این اثر حوزههای معارف دینی اعم از عقاید، تاریخ، جهان شناسی، اخلاق و فقه را دربر دارد. 2. ارائۀ آیات مرتبط با موضوع هر باب در آغاز هر باب. 3. ارائۀ توضیحات سودمند تحت عنوان «بیان» در ذیل برخی روایات. 4. مؤلف، احادیث را از نسخههای صحیحی که آنها را از کتابخانه های اقصی نقاط کشورهای اسلامی گردآورده بود نقل کرده است. 5. در بر داشتن اصول و کتابهایی که تنها از همین طریق به ما رسیدهاند. 6. گنجاندن هجده رسالۀ مستقل در آن. مرحوم مجلسی برای تألیف این کتاب از صدها کتاب حدیثی، تفسیری، ادبی، تاریخی و ... استفاده کرده است که رقم آنها به بیش از 600 جلد میرسد. به شش عنوان از کتابهای حدیثی اهل سنت، از این جهت که روایات آنها در مقایسه با سایر جوامع حدیثی از اعتبار و سندیّت بیشتری برخوردارند «صِحاح ستّه» اطلاق شده است که به ترتیب زمان تألیف عبارتاند از: 1. صحیح بخاری، تألیف محمد بن اسمائیل بخاری (م 256ق). 2. صحیح مسلم، تألیف مسلم بن حجّاج قشیری نیشابوری (م 261ق). 3. سنن ابن ماجَه، تألیف محمد بن یزید بن ماجَه قزوینی (م 273ق). 4. سنن ابیداوود، تألیف سلیمان بن اشعث سجستانی (م 275ق). 5. سنن نسائی، تألیف احمد بن شعیب نسائی (م 303ق). از آنجا که سنن ابنماجَه در نگاه برخی عالمان اهل سنت از نظر اعتبار و ارزش با پنج کتاب دیگر همتراز نیست، برخی به جای آن، مُوَطَّأ مالک بن انس (م 179ق) و برخی دیگر مُسنَد دارمی (م 255ق) را از صحاح ستّه بهشمار آوردهاند. به مجموعۀ کتابهای ششگانۀ یاد شده, بهعلاوۀ موطّأ مالک و مسند دارمی و مسند احمد بن حنبل (م 241ق), «جوامع حدیثی اولیۀ اهل سنت» یا «کتب تسعه» اطلاق شده است. نهج البلاغه (به معنای راه رسا سخنگفتن, یا روش بجا سخنگفتن) نامی است که سید رضی (م 496ق) به مجموعهای که خود از سخنان مولای متقیان علی (علیه السلام) گردآورده, نهاده است. نهج البلاغه کتابی است که در برگیرندۀ حکمتهای متعالی, مواعظ نورانی, نظام تربیتی, آیین حکومتداری, سنتهای تاریخی و عرفان حقیقی است. این کتاب صحیفهای است برای ساختن فرد و جامعه و منبعی است برای شناخت معارف دینی. این کتاب در سه بخش فراهم آمده است: 1. خطبهها و کلمات امیرالمؤمنین که شامل 241 خطبه و کلام است. طولانیترین خطبه، خطبۀ 192 با عنوان «قاصعه» است. 2. نامهها شامل 79 نامه, وصیت, سفارش, فرمان, دعا و پیماننامه است. فرمان امام (علیه السلام) به مالک اشتر بلندترین فراز این بخش است. 3. حکمتها که شامل 480 جملۀ کوتاه حکمتآمیز است. حکمت شماره 147 با حدود 2 صفحه بلندترین حکمت به شمار می رود. اندیشهوران شیعه و اهل سنت از دیرباز به نهج البلاغه توجه داشتهاند و آن را موضوع کارهای علمی گرانسنگی از قبیل شرحنویسی, تصحیح, مستندسازی گفتار امام (علیه السلام), استدراک بخشهای دیگر سخنان امام (علیه السلام) و ترجمه قرار دادهاند. از میان شرحهای مهم نهج لبلاغه میتوان از شرح ابن ابیالحدید, شرح ابنمیثم بحرانی, شرح علّامۀ خویی, و از میان ترجمههای رایج میتوان از ترجمۀ دکتر جعفر شهیدی, آیتی و فیض الاسلام نام برد. «صحیفۀ سجادیه» که به آن «زبور آل محمد» و «انجیل اهل بیت» نیز میگویند, مجموعهای از دعاهای امام سجاد (علیه السلام) است که به وسیلۀ آن حضرت انشاء و توسط امام باقر (علیه اسلام) و زید بن علی نگارش یافته است. در این اثر گرانسنگ, خواننده در لابهلای دعاها با دریایی از معارف دینی و مسائل سیاسی و اجتماعی روبهرو است. صحیفۀ سجادیه در اصل در بر گیرندۀ هفتاد و پنج دعا بوده است, امّا متأسفانه تنها پنجاه و چهار دعا در صحیفههای موجود به دست ما رسیده است. برخی محدثان با گردآوری شمار دیگری از دعاهای امام سجاد (علیه السلام) عدد دعاها را دوباره به هفتاد و پنج رساندهاند و مجموعههای جدیدی را پدید آوردهاند که عبارتاند از: 1. صحیفۀ سجادیۀ ثانیه، محمد بن حسن حرّ عاملی (م 1104ق). 2. صحیفۀ سجادیۀ ثالثه، میرزا عبدالله افندی (م 1130ق). 3. صحیفۀ سجادیۀ رابعه، میرزا حسین نوری (م 1320ق). 4. صحیفۀ سجادیۀ خامسه، سید محسن امین (م 1372ق). 5. صحیفه سجادیۀ سادسه، محمدصالح مازندرانی (م 1350ش). جامعترین صحیفۀ سجادیه، صحیفۀ سجادیۀ کامله است که توسط آیة الله سید محمدعلی ابطحی فراهم آمده و مجموع کتابهای پیشین است. گفتنی است تا کنون شرح و تعلیقههای بسیاری بر صحیفۀ سجادیه نگاشته شده و نیز ترجمههای متعددی از آن فراهم آمده است. درمورد معجمهای کتب حدیثی توضیح دهید. کتابهایی که در بر گیرندۀ الفاظ و مفردات احادیث, به ترتیب حروف الفبا باشند «معجم» نامیده میشود. تاکنون معجمهای لفظی متعددی برای کتابهای حدیثی تدوین شده است که برخی از آنها عبارتاند از: 1. المعجم المفهرس لألفاظ احادیث الکتب الأربعه, بحار الانوار, وسائل و مستدرک الوسائل, زیر نظر علیرضا برازش. 2. المعجم المفهرس لألفاظ احادیث بحار الانوار, مرکز پژوهشهای اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی. حدیث مشتمل بر دو بخش است: الف) متن حدیث که کلام معصومان (علیهم السلام) است. ب) سند حدیث که مراد از آن سلسلۀ روایانی است که حدیث را از معصوم نقل کردهاند. از آن جهت آن را «سند» مینامند که تکیهگاه شنونده در اعتماد بر متن حدیث است. گروهی از اصحاب ائمه (علیهم السلام) از دوران حضرت امیر (علیه السلام) تا دوران امام حسن عسگری (علیه السلام), بهویژه در عصر امام باقر و صادق (علیهما السلام), روایات ائمه (علیهم السلام) را در مجموعههایی گردآوری کردهاند که بعدها آنها را «اصل» نامیدند. شمار این اصول به چهارصد میرسد و به همین دلیل آنها را اصطلاحاً «اصول اربعمأة» مینامند. بعدها از این مجموعههای روایی به عنوان دستمایههای اولیه برای تدوین کتب اربعۀ شیعه استفاده شد. نقل سخنان ائمه (علیه السلام), برنگرفتن از کتابهای روایی دیگر, اعتبار قابل توجه روایات آنها از نگاه محدثان و ... از جمله ویژگیهای «اصول اربعمأة» است. خبر متواتر و واحد را تعریف کنید. حدیثی متواتر است که شمار روایان آن در هر طبقه به حدی باشد که تبانی آنان بر جعل حدیث عادتاً محال باشد و افادۀ علم به صدور کند. شمار حدیث متواتر بسیار اندک و چنین حدیثی علمآور است. خبر واحد حدیثی است که شمار روایان آن در همه یا در یکی از طبقات کمتر از حد تواتر باشد. خبر واحد علمآور نیست و تنها در صورتی که دارای سند معتبر باشد حجت است. عالمان و محدثان شرایطی را برای راوی لازم دانستهاند که از آن جمله است: اسلام، ایمان, بلوغ, عقل, عدالت یا وثاقت و ضابط بودن. روایت راوی تنها در صورت برخوردار بودن او از تمام این شرایط پذیرفته میشود و با فقدان همه یا یکی از آنها, روایت او معتبر نخواهد بود. گروهی از اصحاب ائمه (علیهم السلام), به دلیل ملازمت پیوسته با اهل بیت (علیهم السلام), فراوانی نقل روایات، برخورداری از عدالت و ستایشِ اهل بیت (علیهم السلام) و ... از چنان جایگاه بلندی برخوردار شدهاند که عالمان و محدثان شیعه, یِک صدا روایاتی را که از نام آنان در طریق آنها یاد شده معتبر و پذیرفتنی میدانند. این روایان که «اصحاب اجماع» نامیده میشوند عبارتاند از: 1. زُرارة بن أعین. 2. معروف بن خَرَّبوذ. 3. بُرَید بن معاویۀ عجلی. 4. ابوبصیر اسدی (یا ابوبصیر مرادی). 5. فضیل بن یسار. 6. محمد بن مسلم طایی. 7. جمیل بن درّاج. 8. عبدالله بن مُسکان. 9. عبدالله بن بُکیر. 10. حمّاد بن عثمان. 11. حمّاد بن عیسی. 12. أبان بن عثمان. 13. یونس بن عبدالرحمن. 14. صفوان بن یحیی سابری. 15. محمد بن أبیعمیر. 16. عبدالله مُغیرة. 17. حسن بن محبوب. 18. أحمد بن محمد بن ابینصر بزنطی. شش نفر نخست از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهما السلام)، شش نفر دوم از اصحاب امام صادق (علیه السلام) و شش نفر سوم از اصحاب امام کاظم و امام رضا (علیهما السلام) هستند.
حدیث قدسی حدیثی است که مضمون آن در خواب یا بوسیلۀ الهام به پیامبر (صلی الله علیه و آله) القا شود و آن حضرت با لفظ خود آن را بیان کند. حدیث قدسی از این جهت که تنها از نظر مضمون به خداوند منسوب است و فاقد اعجاز است و در نماز به عنوان قرائت کاربرد ندارد، با قرآن متفاوت است. حدیث قدسی با حدیث نبوی نیز تفاوت دارد، حدیث نبوی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است، در حالی که حدیث قدسی از خداوند حکایت شده است. احادیث نبوی بخش قابل توجهی از میراث روایی فریقین را تشکیل میدهد که از طریق اهل بیت (علیهم السلام) یا صحابه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است. جعل حدیث و نسبت دادن سخن دروغ به معصوم (علیه السلام) از سوی معاندان و بیماردلان از مصایبی بوده که احادیث از دوران حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با آن روبهرو بوده است. امیر مؤمنان (علیه السلام) در روایتی فرمودهاند: «در زمان حیات پیامبر آنقدر به رسول خدا دروغ بستند که آن حضرت در خطبهای فرمود: ای مردم! دروغ بستن به من بسیار شده، هرکس که به عمد دروغ به من نسبت دهد باید در دوزخ جایگاهی برای خود فراهم آورد.» (خصال صدوق، ص255)» جعل حدیث پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز با انگیزههای گوناگون دنبال شد که از این میان به دو عامل مؤثر میتوان اشاره کرد: 1. دشمنی حکومت اموی و عباسی با خاندان نبوت که به جعل احادیثی در فضیلت برخی از خلفا انجامید. 2. ظهور فرقههای فقهی و کلامی که برای اثبات عقیدۀ خود و انکار دیدگاه فرَق دیگر، گاه به جعل احادیث روی میآورند. ادامۀ این کژروی و گسترش روایاتِ برساخته، بنیانگذاریِ قواعدی را ضروری ساخت که به پدیدآمدن دو علم رجال و درایه انجامید. «نوادر» به احادیثی گفته میشود که به دلیل پراکندگی محتوا در ذیل هیچیک از بابهای پیشبینی شده در کتابهای روایی قرار نمیگیرند، از اینرو معمولاً در پایان بابهای کتاب با عنوان «نوادر» آورده میشوند. گاه مراد از نوادر احادیثی است که راویی معتبر آنها را برخلاف روایات مشهور، از راویان دیگر نقل کرده است و گاه مراد از نوادر احادیثی است که کمتر روایت شده و کمتر به آنها عمل شده است. برخی از محدثان با جمعآوری اینگونه احادیث، کتابهایی را تحت عنوان «نوادر» فراهم آوردهاند، مانند النوادر، تألیف فضل بن علی راوندی و نوادر الاخبار، تألیف محمدمحسن فیض کاشانی. از احادیث مشهور میان عامه و خاصه «حدیث کسا» است. این حدیث در کتابهای شیعه و اهل سنت به طُرُق و اسانید مختلف آمده و خاستگاه پیدایش اصطلاحاتی چون «اصحاب کسا»، «آل عبا» و ... شده است. اصل حدیث چنین است: روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، حضرت امیر، فاطمۀ زهرا و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)، در منزل حضرت فاطمه (سلام الله علیها) یا اُمَّسَلَمِه گرد آمدند. پیامبر بالاپوشی بر سر خود و آن چهارتن افکند و چنین دعا کرد: «خدایا! اینان اهل بیت و نزدیکان من هستند، هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک گردان.» پس از آن جبرئیل فرود آمد و آیۀ تطهیر (آیۀ سی و سوم سورۀ احزاب) را فرود آورد. برخی از دانشمندان شیعه دربارۀ أسناد حدیث کسا و اثبات اعتبار آن رسالههایی فراهم آوردهاند و نیز شرحهایی بر آن نوشتهاند. همچنین شماری از شاعران نامدار عرب و فارس، مضمون حدیث کسا را به نظم درآوردهاند. از جمله فضائل امیر مؤمنان علی (علیه السلام)، که نشان از برتری ایشان بر سایر اصحاب دارد، این است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را همسان خود و سایر انبیا معرفی کرد. این حدیث چنین است: «هر کس بخواهد آدم را به علمش و نوح را در فهمش و ابراهیم را در خُلقش و موسی را در مناجاتش و عیسی را در سنت و رفتارش و محمد را در تمام خلقت و کمال صفاتش ببیند، باید به این که از راه میرسد نگاه کند. پس مردمان همه گردن کشیدند. ناگاه علی را دیدند که از راه میرسد. گویی سیلی بود که از جا کنده شده و در سراشیبی افتاده بود و از کوه به زیر میآمد.» این حدیث به صورتهای دیگر نیز نقل شده است. «امالی» عنوانی است برای کتابهایی که محتوای آنها توسط استاد در مجالس درس به صورت شفاهی ارائه (املا) میشده است. از آنجا که مطالب «امالی» که در بر گیرندۀ حدیث یا علوم مربوط به آن است، بر اساس مجالس تنظیم میشد به آنها «مجالس» نیز اطلاق میشود. از رهگذر چنین مجالسی مجموعهای از احادیث فراهم آمده است که بخشی از میراث عظیم حدیثی را تشکیل میدهد. امالی شیخ صدوق، امالی شیخ مفید و امالی شیخ طوسی از نمونههای فراهم آمده از این دست هستند. «مُسند» به کتابهایی گفته میشود که احادیث آن بر اساس راویان فراهم شده باشد، بهعنوان مثال تمام روایات جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در فصلی مستقل آورده میشود. برخی کتابهای مسند بر اساس ترتیب الفباییِ اسامی صحابه و برخی بر اساس سابقۀ صحابه در صدر اسلام فراهم آمدهاند، چنانکه در برخی مسندها تنها احادیث یک راوی آمده است، نظیر مسند علی بن ابیطالب (علیه السلام). معروفترین کتاب در این زمینه مسند احمد بن حنبل است. «ملاحِم» جمع «ملحمه» به معنای حوادث و وقایع عظیم است. به روایاتی که از جنگها و فتنههای آخرالزمان, ظهور حاکمان و تغییر دولتها و علایم ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) سخن به میان آوردهاند «اخبار ملاحم» گفته میشود. برخی عالمان این اخبار را در تألیفی مستقل گرد آوردهاند, نظیر فتن ابن حمّاد (م 228ق) و الملاحمُ و الفتن تألیف سید بن طاووس (م 664ق). در مورد امثال حدیثی توضیح دهید. نظر به تأثیر فوقالعادۀ مثلها در سرعت پذیرش حقایق و مجسم کردن معانی, در احادیث معصومان (علیهم السلام) تمثیلات بسیاری به کار رفته است که هر یک از آنها سرشار از پندها و حکمتهای گرانبها است. جمعی از عالمان به فراهم آوردن و تبویب اینگونه احادیث تمثیلیه همت گماشتهاند و عدهای در اینباره تألیفات مستقل سامان دادهاند، مانند: 1. انوار الربیع, تألیف سید علی خان مدنی. این کتاب مثلهایی را از پیامبر و امیر مؤمنان (علیه السلام) جمعآوری کرده است. 2. مجمع الامثال تألیف میدانی، این کتاب در فصلی مستقل برخی از احادیث نبوی را که صورت ضربالمثل داشته گرد آورده است. 3. الامثال و الحکم المستخرجة فی نهج البلاغة, تألیف حجة الاسلام محمّد غروی. در بسیاری از روایات, معارف دینی و فضایل و رذایل اخلاقی و احکام با برشمردن تعداد آنها تبیین شده است. از اینرو میتوان آنها را «احادیث عددی» نام نهاد. به عنوان مثال در روایت آمده که امنیت و سلامت دو نعمت ناشناختهاند و مال جز با پنج خصلت انباشته نمیشود: بخل شدید, آرزوی دراز, حرص زیاد, قطع پیوند خویشاوندی و ترجیح دنیا بر آخرت یا آنکه دربارۀ حضرت علی (علیه السلام) هشتاد آیه فرود آمده است. جامعترین کتاب در این زمینه خصال شیخ صدوق است که در آن روایات بر اساس یک تا صد خصلت تنظیم شده است. یکی از سودمندترین و ماندگارترین سنتهایی که در عصر شکوه تمدن اسلامی پایهریزی شد, تأسیس نهادهای علمی ـ آموزشی بود. «بیت الحکمه»ها, «دار العلم»ها, «دار القرآن»ها, مدارس دینی (چون نظامیه و مستنصریه) و جامعهای آموزشی (چون ازهر, زیتونه و قرویین), همگی زادۀ چنین سنتی هستند. بر این شمار باید «دار الحدیث»ها را هم افزود که قدمت برخی از آنها به هشت قرن میرسد. دار الحدیث در اصطلاح به مؤسسات و مراکزی قابل اطلاق است که از سدۀ چهارم هجری به بعد, عهدهدار نشر حدیث و معارف دینی از طریق حدیث بودند. به عنوان نمونه دار الحدیث اشرفیۀ دمشق که به دستور موسی بن عادل (م 635ق), از سلاطین ایوبی و مشهور به «الاشرف» بنا نهاده شد, همچنان پابرجاست. دار الحدیث کاملیه نیز که به دستور محمد بن عادل (م 635ق) از سلاطین ایوبی و مشهور به «الکامل» در قاهره بنا شد, همچنان دایر و محل تعلیم قرآن و حدیث است. مؤسسۀ فرهنگی دار الحدیث، تنها دار الحدیثِ شیعه در جهان معاصر است که با هدف شناخت، تعلیم و ترویج حدیث (سنت) پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهلبیت (علیهم السلام) فعالیت میکند. دو رکن اصلی این مؤسسه «پژوهشکدۀ علوم حدیث» و «دانشکدۀ علوم حدیث» است. اجازه کلام یا نوشتاری است از سوی استاد که در آن به شاگرد اجازۀ نقل حدیث داده میشود. عالمان حدیث «اجازه» را یکی از مهمترین راههای تحمل حدیث دانسته و بهعنوان پشتوانۀ صحت نقل احادیث به اخذ و مبادلۀ آن همت گماشتهاند. اجازهنامهها بخشی از میراث حدیثی است که در سدههای نخست هجری نقش مهمی در انتقال نسل به نسل احادیث ایفا کردهاند. بعدها با تدوین و نشر مجامع حدیثی، اجازه بیشتر جنبۀ تشریفی یافت. اجازههای حدیث، گاه مختصر و گاه در حد رساله و کتابی سودمند آمیزهای از تاریخ، ادبیات، حدیث و فرهنگ عمومی جوامع اسلامی به شمار میروند. اجازهنامهها، نشانگر موارد اهتمام محدثان و حاوی بهترین اطلاعات کتابشناختی گذشتگان هستند و راه دستیابی به شرح احوال و تاریخ زندگی و زندگینامۀ علمی دانشمندان را هموار میکنند. برای اجازهنامههای حدیثی فریقین، فهرستهای متعددی فراهم شده است. شمار زیادی از اجازهنامههای عالمان شیعه در جلدهای پایانی بحار الانوار آمده است. صلوات و درود فرستادن بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) از چنان جایگاه ویژهای برخوردار است که در تشهد همۀ نمازها پیشبینی شده و خداوند با تأکید بر این نکته در قرآن چنین فرموده است: ﴿اِنَ اللهَ و ملائِکتَهُ یُصَلُّونَ عَلی النَّبیَ یا أیهّا الّذینَ اَمَنو صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلّمُوا تَسلیماً﴾: خدا و فرشتگان او بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید! بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید.( احزاب، آیه 56) در بسیاری از روایات نیز صلوات جزء آداب دعا، بلکه از زمینههای مؤثر در پذیرش آن برشمرده شده است. اندیشهوران شیعه در تبیین جایگاه صلوات و آثار و اذکار مخصوص به آن نگاشتههایی را فراهم آوردهاند که به مجموعۀ آنها «صلواتیهها» گفته میشود. یکی از مشهورترین صلواتیهها کتاب انشاء الصلوات و التحیات منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی است که بارها انتشار یافته است. تفسیر روایی البرهان را معرفی كنید. این کتاب تألیف سید هاشمبن سلیمان حسینی بحرانی (م1107) از محدثان بزرگ قرن یازدهم است.
مؤلف این تفسیر شیخ عبد علیبن جمعه عروسی حویزی است که هم عصر علامه مجلسی، شیخ حرّ عاملی و سید بحرانی بوده است. دومین اثر مهم حدیثی شیخ طوسی، کتاب الاستبصار فیما اختلف من الاخبار است. این کتاب نیز همانند کتاب تهذیب، از زمان تألیف تاکنون همواره مورد توجه فقهاء بوده و به عنوان چهارمین کتاب از کتب اربعه، مطرح میباشد. این کتاب به گفتۀ مؤلف آن در سه جزء تنظیم شده که دو جزء آن در عبادات و جزء سوم مربوط به معاملات و بقیۀ ابواب فقه است، شیخ طوسی کتاب استبصار را پس از کتاب تهذیب و با استفاده از این کتاب تألیف نمود. منتهی این کتاب شامل تعدادی از کتب تهذیب است نه همۀ آن و دیگر آن که کتاب تهذیب جامع اخبار مخالف با یکدیگر و موافق با هم است، در صورتی که اخبار کتاب استبصار منحصر است به اخبار مختلف و ذکر طریق جمع بین آنها. شیخ طوسی خود در مقام انگیزۀ تألیف کتاب مینویسد:
کتاب بحار الانوار چنانکه از نام آن پیداست، از مجموعههای بزرگ روایی است که با استفاده از روایات معصومین (علیهم السلام) تألیف و تدوین شده است. مرحوم علامه مجلسی در مقدمهای که در ابتدا بحار الانوار نوشته است انگیزۀ خود را از تألیف این کتاب بیان کرده است. با مراجعه به این مقدمه و نیز اظهارات یکی از مصححان کتاب چنین به دست میآید که: هدف علامۀ مجلسی در درجه نخست احیاء تراث شیعه و ذخائر اهل بیت عصمت بوده است. وی بعد از آنکه مؤلفات شیعه را تا سرحد امکان تحصیل میکند و به تکثیر نسخههای آن میپردازد، به فکر میافتد که برای این میراث عظیم فهرستی تهیه کند که وصول علاقهمندان را به آبشخور این دریای عظیم علم و معرفت آسان کند. نمونۀ کار ایشان را به خوبی میتوان در جلد 106 بحار الانوار ملاحظه کرد. مرحوم مجلسی در این کتاب، فهرستبندی ده جلد از کتابهای معروف حدیث را تمام کرده است. وی بعد از آنکه ده جلد از کتب حدیث را فهرست میکند، گویا متنبه میشود که این فهرستنویسی برای سایر دانشمندان چندان مفید نمیافتد، زیرا هر کسی که بخواهد از فهرست مزبور استفاده کند، باید مانند خود مجلسی یک نسخه از کتابهای شیعه را تهیه کند و باز همانند مجلسی همۀ آنها را با شمارۀ مسلسل ابواب و شمارۀ مسلسل احادیث مزین سازد تا بتواند از فهرست وی بهرهمند شود، لذا با خود فکر میکند چه بسا در تاریخی بعد از عهد من، کتابهای شیعه ـ آنها که با زحمات من احیاء شده است ـ مجدداً دستخوش فنا و نابودی و آتش سوزی گردد و زحمات من به کلی بینتیجه بماند. از این رو تصمیم میگیرد به تألیف کتابی جامع به نام بحار الانوار دست بزند و در عوض فهرستبندی و شمارهگذاری، به جای حدیث عین حدیث را در ذیل عناوین مناسب درج کند تا اگر همۀ کتابها از بن برود لا اقل یک نسخه از مجموع کتاب برجا بماند. و به این صورت همۀ کتابهای شیعه زنده مانده و نیز هر کسی مایل باشد بدون سرگردانی و تحمل زحمت و مراجعه به فهرستها و نسخهها بتواند از احادیث کتاب بحار الانوار کسب فیض کند.
کتاب تهذیب یک از چهار کتاب اصلی و جوامع قدیمی شیعه در رشتۀ حدیث میباشد که از زمان تألیف مرجع رجوع فقهاء و محدثان بوده است. شیخ طوسی این کتاب را از اصول مورد اعتماد قدماء و منابعی که در بدو ورود به بغداد در اختیار او بوده است، تألیف نمود.1 قسمتی از این کتاب در حیات شیخ مفید و به عنوان شرح رسالۀ فقهی او یعنی مقنعه نگارش یافت. شیخ طوسی در آن زمان بیست و پنج یا بیست و شش سال بیشتر نداشت. سپس بعد از وفات استاد خود آن را کامل نمود. کتاب تهذیب پس از نگارش، به سرعت مورد توجه قرار گرفت و در حوزههای علمی مورد استنساخ قرار گرفت. این کتاب طبق شمارش شیخ آغا بزرگ تهرانی دارای 13590 روایت بوده که در قالب بیست و سه کتاب فقهی و سیصد و نود و سه باب تنظیم شده است.2 ضمناً به دلیل توجه زیاد علمای شیعه به این کتاب، کتب زیادی بر مبنای تهذیب نوشته شد، به طوری که شیخ آغا بزرگ تهرانی تذکر میدهد شانزده شرح و بیست حاشیه بر آن نوشته شده است.3 اما دربارۀ انگیزه تألیف کتاب تهذیب، شیخ طوسی در مقدمه کتاب خود پس از حمد و ثنای الهی ابتدا به واقعیت تضاد و تعارض موجود در روایات شیعه در آن دوران ـ و در نتیجه طعن مخالفان شیعه نسبت به شیعیان ـ اشاره میکند و پس از آن توصیه شیخ فاضل را در چارهجویی این مشکل یادآور میشود از جمله مینویسد: «دوست من به من گفت: در این شرایط، اهتمام به تألیف کتابی که بتواند اخبار متناقض و احادیث اختلافی را به نحوی با یکدیگر جمع کند، از مهمترین خدمات دینی و از بالاترین وسائل تقرّب به درگاه الهی است و این کار برای همۀ طبقات، از نوآموزان گرفته تا پژوهشگران مفید میباشد. وی از من خواست که به شرح رسالۀ استادمان شیخ مفید موسوم به مقنعه روی آورم و مباحث مربوط به اصول را فرو گذاشته و از اول باب طهارت شروع کنم. او ضمناً گفت: که در نگارش کتاب، هر باب را به همان ترتیبی که شیخ مفید نگاشته است، مورد تألیف قرار داده و پس از آوردن هر مسئلهای مستند آن را از آیات قرآن و سنت قطعی بیاورم و در صورتی که ذیل مسئلهای آیه یا حدیثی وجود نداشت از اجماع مسلمین یا اجماع شیعیان شاهدی ذکر کنم. آنگاه پس از این مرحله احادیث مشهور مذهبی را که در این خصوص وارد شده است ذکر کرده و به دنبال آن احادیث مخالف با آن را از سایر منابع درج نمایم. آنگاه بین این دو دسته حدیث را جمع کرده و توجیه و تأویل نمایم. و اگر تأویل آنها ممکن نبود توضیح دهم که مشکل احادیث مخالف چیست؟ آیا سند آنها ضعیف است یا از عهد امامان (علیهم السلام) مورد توجه و عمل شیعیان نبوده است. و اما اگر دو حدیث به صورتی باشد که وجهی بر ترجیح یکی بر دیگری نباشد، بیان کردهام که عمل باید بر مبنای حدیثی باشد که موافق با دلالت اصلی باشد. و از عمل به حدیث مخالف آن خودداری شود. به همین ترتیب اگر در مورد یک حکم شرعی، نصی وجود نداشته باشد، آن را به آنچه مقتضای اصل آن بوده است حمل کردهام …» 4 1- مقدمۀ تبیان، ص ث، الذریعه، ج4، ص504 الی 507.
جامع الاحادیث (جامع احادیث الشیعه) را معرفی كنيد مرجع تقلید شیعیان آیتالله بروجردی با اندیشۀ تأسیس کتب فقهی جدیدی که مبنای آن بر رجال و تاریخ و بیشتر روایات و احادیث باشد و اصطلاحاً «فقه الحدیث» خوانده میشود و همچنین تألیف کتابی که حاوی تمام اخبار و روایات ـ با قطعنظر از طریق صدور آنها ـ باشد به تدریس اشتغال داشت وی روزی در سر درس ضمن تجلیل از کتاب وسائل الشیعه به بیان نواقص آن پرداخته و خطاب به شاگردانش گفتند: «از جمله نقص این کتاب این است که روایات را تقطیع کرده و به مناسبت هر بابی قطعهای از روایات را حذف کرده و چه بسا آن قطعهای که در باب ذکر نشده اولش جملهای باشد که موجب روشن شدن معنای قطعه دیگری که در باب دیگر ذکر شده، بشود. اگر این روایات مجموعاً یکجا نوشته شود این فایده را دارد که مجتهد میتواند صدر و ذیل روایات را هم ببیند و آنها را یکجا مطالعه کند و بر اساس آن حکم الهی را بیان نماید. در ادامه فرمودند: من وضعم به گونهای است و طوری در مضیقه هستم که اول سطر را که میخواهم شروع کنم به نوشتن یک مراجعه کننده دارم و آخر سطر یک مراجعه کنندۀ دیگر از این جهت از آقایان تقاضا دارم برای آنکه بر من معلوم شود چه کسانی صلاحیت و توان لازم برای نوشتن چنین کتابی دارند، روایات فصل مربوط به نماز و مکان نمازگزار را که فعلاً مشغول بحث دربارۀ آن هستم، جمع آوری کرده و به صورت جزوهای نوشته، بیاورند به من بدهند تا من ببینم که کدام یک از آقایان میتوانند به این هدفی که دارم برسند و ابواب اخبار را به طور متناسب تنظیم کنند». 1-دیدار با ابرار، ج80، ص87.
علاوه بر ترجمۀ پارهای از آثار و تألیفات علامۀ مجلسی، برخی از علماء برای پارهای از آثار ایشان، مختصر، مستدرک و یا فهرست تهیه کردهاند1. لکن مهمترین کاری که تاکنون پیرامون بحارالانوار علامه مجلسی انجام گرفته است، تألیف کتاب با عظمت سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار توسط محدث نامی حاج شیخ عباس قمی است. سفینة البحار فهرست کامل و جامعی از بحارالانوار 25 جلدی است. مستدرک سفینة البحار مؤلف این کتاب شیخ علی نمازی در مقدمۀ کتاب ده جلدی خود میگوید: 1- الذریعه، مجلدهای ج3، ص22و ج4، ص79و 98و ج5، ص125؛ مفاخر اسلام، ج8، ص198.
بررسی وجه تسمیۀ کتاب میدانیم که ابوجعفر کلینی در عصر غیبت صغری زندگی کرده و وفات او مصادف با سال وفات چهارمین نایب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) علیبن محمد سمری میباشد. در مورد ملاقات کلینی با نواب اربعه هیچگونه سندی در دست نمیباشد، علاوه بر آن با فرض وجود تماس و ملاقات بین کلینی و نایبان حضرت، هیچگونه اثری در ارزشگذاری جامع کلینی توسط نواب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وجود ندارد. اما در مورد عرضۀ کتاب بر حضرت مهدی (علیه السلام) و تعبیر «الکافی کاف لشیعتنا» که در افواه عمومی شهرت یافته است باید متذکر شد که برای این مطلب نیز نمیتوان ریشهای در اسناد تاریخی به دست آورد گرچه بعضی از دانشمندان در این رابطه حدسهایی زدهاند. اما در مورد وجه تسمیۀ کتاب کافی باید گفت که به نظر میرسد این کتاب از سوی مؤلف آن مسمّی به «کافی» نبوده است. مهمترین دلیل این مطلب عدم اشارۀ کلینی به نام کتاب در خطبۀ آغازین این اثر بزرگ است، هر چند که در دورههای بعد، شیخ طوسی و نجاشی از کتاب کلینی به نام «کافی» یاد کردهاند ، اما میتوان احتمال داد که عنوان «الکافی» از خطبۀ وی در شروع کتاب اقتباس گشته است. آنجا که مینویسد: و قلت انک تحبّ ان یکون عندک کتاب کاف یجمع فیه من جمیع فنون علمالدین ما یکتفی به المتعلم و یرجع الیه المسترشد»، تا آنجا که متذکر میشود: «و قد یسرالله ـ و له الحمد ـ تألیف ما سالت». بررسی انگیزۀ کلینی در تألیف کتاب با مطالعۀ مقدمۀ کافی روشن میگردد که مرحوم کلینی جامع خود را به تقاضای یک تن از دوستان و مریدان خود نوشته است. دقیقاً معلوم نیست که این شخص چه کسی است، اما احتمالاً وی محمدبن احمدبن عبداللهبن قضاعۀ صفوانی یا محمدبن ابراهیم نعمانی بوده است. خصوصاً معروف است که شخص اخیر از جمله کاتبان کلینی در تبویب کتاب و انشای خطبه و عناوین اثر خود از مساعدت او بهرهمند شده است ضمناً از مفاد درخواست این دوست و مرید روشن میگردد که او از عالمان به احادیث و اختلافات آنها بوده و از کلینی که در ری زندگی میکرده، دور بوده است به طوری که با ارسال نامه از او درخواست میکند که با نوشتن جامع مذهبی خود گامی در جهت رفع نابسامانیهای موجود بردارد. کلینی ضمن قبول درخواست این برادر دینی سیرۀ خود را در تألیف مشخص کرده، در پایان اضافه میکند اینک خداوند تألیف آنچه را تقاضا نمودی میسّر ساخت و امیدوارم که این کتاب به گونهای باشد که درخواست کرده بودی و اگر من در تشخیص حدیث صحیح از ناصحیح مقصر باشم مطمئناً در خیرخواهی و تقدیم حسن نیت نسبت به مؤمنان کوتاهی نداشتهام.
مآخذ کلینی در کافی مرحوم کلینی با بیشترین اقامت در قم موفق شد اکثر روایات خود را از مشایخ و منابع موجود در این شهر به دست آورده و در تألیف کتاب از آن بهرهبرداری نماید. در بین مشایخ کلینی دو نفر بیش از دیگران در تربیت وی و تأمین منابع او سهیم بودهاند و این دو عبارت از علیبن ابراهیم قمی و محمدبن یحیی اشعری میباشند. کلینی علاوه بر نقل روایات از این دو نفر بعضاً به ذکر فتوای فقهی آنان نیز مبادرت کرده است. اما در عین حال باید توجه داشت که بسیاری از روایات کلینی از این دو نفر خاصه علیبن ابراهیم قمی با استفاده از آثار و احادیثی است که علیبن ابراهیم به توسط پدرش ابراهیمبن هاشم در کتابخانۀ خود فراهم کرده بود. کلینی در مواضعی از کتاب کافی نیز از این بزرگان با تعبیر «قال» به نقل میپردازد. که خود معرف تحصیل حدیث به طریق اجازه یا مناوله است. به این ترتیب میتوان نتیجهگیری کرد که مرحوم کلینی در تألیف جامع روایی خویش از بسیاری از اصول و مصنفات حدیثی به طور مستقیم استفاده کرده است گر چه صدر سند معمولاً با نام مشایخ او پیوند خورده است. منتهی باید توجه داشت که در این موارد واسطههای سند (از صاحب کتاب تا کلينی) بیانگر سلسلهای از مشایخ اجازه است تا راویان و استادان حدیث، و کلینی با ذکر اسامی آنان روایات را از حالت قطع و ارسال خارج کرده است. معلق بودن سند پارهای از روایات نیز یکی از قرائنی است که نشان میدهد کتب اولیه بعضاً در اختیار کلینی بوده است و ایشان به ذکر حدیث یا فتوا از آنها پرداخته است. و به عنوان آخرین نکته در این زمینه باید گفت وقتی ثابت میشود که تعداد از اصول و مصنفات حدیثی در اختیار شیخ طوسی و شیخ صدوق قرار داشته است ـ با آنکه این دو نفر متأخر از ابوجعفر کلینی بودهاند ـ میتوان نتیجه گرفت که این منابع بلاشک در اختیار مؤلف کافی نیز بوده است و حاصل سخن آنکه مرحوم کلینی کوشید با استفاده از بقایای کتب اصحاب ائمه (علیهم السلام) و جوامع حدیثی قبل از خود مجموعهای کامل و ارزشمند در رشتۀ حدیث تصنیف نموده و آن را به دانشپژوهان و دوستداران فقه و حدیث اهل بیت تقدیم نماید و از آن جا که این کار با مایهای از دلسوزی و اخلاص عجین شده بود، در طول زمان اصالت خود را حفظ کرده و رنگی جاودانه گرفت.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل چه کتابی است؟ این کتاب مهمترین اثر میرزا حسین نوری طبرسی (م1320) است ، که در واقع یک دوره دائرةالمعارف روایی بوده و نزدیک به بیست هزار حدیث از احادیث چهارده معصوم (علیهم السلام) را در خود جمع کرده است. دو سوم کتاب به ذکر احادیث احکام اختصاص یافته و بقیۀ آن در زمینۀ علم رجال و حدیث شناسی بحث میکند که این بخش بیشتر به خاتمۀ مستدرک معروف است. این کتاب گرانسنگ که اثر یک عمر تلاش و پژوهش پیگیر محدّث نوری است به ترتیب وسائل الشیعه نوشته شده، و مؤلف سعی کرده روایاتی را که به دست شیخ حرّ عاملی صاحب وسائل نرسیده، یا به علل دیگر در وسائل ذکری از آنها نشده است، پیدا کرده هر کدام را در جای مناسب خود آورده و با این کار مدرک و مرجعی بزرگ در اختیار مجتهدان و مراجع شیعه قرار دهد لذا این کتاب از چنان موقعیتی برخوردار شده است که فقهاء و دانشمندان از مراجعه بدان بینیاز نمیباشند، به طوری که شیخ آقا بزرگ تهرانی ضمن سخنی میگوید: «روزی در درس آخوند خراسانی، صاحب کفایة الاصول بودم، بحث از عدم جواز عمل به عام قبل از فحص از مخصص بود، آخوند گفت: بر فقیه فحص و جستجو تمام نمیشود مگر اینکه به مستدرک الوسائل هم مراجعه کرده باشد، و خود آخوند هم در عمل به این امر ملتزم بود». کتاب من لایحضره الفقیه را معرفی کنید؟ این کتاب که احادیث فقهی را بر حسب فروع آن دستهبندی کرده است از زمان تألیف تاکنون مورد توجه محققان واقع شده و به عنوان دومین کتاب از کتب اربعه به حساب آمده است در خصوص انگیزه تألیف این کتاب، شیخ صدوق خود در مقدمه کتاب مینویسد: «چون دست قضای الهی مرا به بلاد غربت کشاند و بنا به تقدیر خدایی به قصبۀ ایلاق از سرزمین بلخ وارد شدم، در این نقطه شریفالدین ابوعبدالله معروف به نعمه بر من وارد شد و با مجالست خویش، مسرت مرا تداوم بخشید به طوری که از مصاحبت وی سینهام گشوده گشت…» او در اثنای سخنان خود به من خاطر نشان ساخت که محمدبن زکریای رازی کتابی در موضوع طب نوشته و آن را من لایحضره الطبیب نامگذاری کرده است، او به من یادآور شد که کتاب رازی در نوع خود کتابی شافی و وافی به مقصود است و به همین ترتیب از من خواست تا کتابی در فن فقه، حلال و حرام و شرایع و احکام بپردازم که این کتاب چکیده جامعی از مصنفاتم در این زمینه باشد و من آن را من لا یحضره الفقیه نامگذار کنم تا او بتواند به آن مراجعه کند، به مطالب آن اعتماد نماید و تکیه گاه او در اخذ فتوا باشد … من درخواست وی را اجابت کردم و این کتاب را برای او با حذف سند نوشتم تا طرق آن زیاد نشود گرچه فوائد آن زیاد است. ضمناً من در تألیف این کتاب تنها به ذکر روایاتی پرداختم که به آن فتوا داده و به صحت آنها حکم میکنم و علاوه بر آن، معتقد هستم که این روایات بین من و خدای من حجت است. روایات این کتاب برگرفته شده از کتب مشهوری است که مرجع و تکیه گاه دانشمندان است و از جملۀ آنها کتاب حریزبن عبدالله سجستانی، کتاب عبیداللهبن حلبی، کتب علیبن مهزیار اهوازی … است و به غیر از آن از اصول و مصنفاتی استفاده کردهام که طریق من تا آن کتب در فهرست کتبی که به توسط مشایخ و گذشتگانم روایت کردهام، آمده است …».
کتاب وسائل الشیعه چه كتابی است؟ این کتاب شامل همۀ احادیث احکام شرعی موجود در کتب اربعه و دیگر کتب قابل اعتماد و معتبر که بیش از هفتاد کتاب است، میباشد. در این کتاب روایات با اسانید آنها گرد آمده و نام کتب مورد رجوع و اقتباس نیز ذکر گردیده است و از حسن ترتیب برخوردار میباشد. شیخ حرّ عاملی با اختصار وجوه جمع روایات متعارض را نیز ذکر کرده و تا حد امکان برای هر مسألهای بابی علی حده قرار میدهد . کتاب دارای 35850 حدیث است. صاحب کتاب وسائل الشیعه خود را با احادیثی در مقدمۀ عبادات شروع کرده و سپس آن را بر اساس کتب معروف فقه از طهارت تا دیات تقسیم کرده است، و اهم احادیثی را که دارای دلالت واضح میباشد یا تمام سند تحت هر باب یا عنوان درج مینماید او همچنین بعد از درج هر حدیث از یک منبع اصلی، اگر حدیث به طریق دیگر نیز روایت شده باشد، یا لفظ آن دارای اختلاف باشد یا احیاناً هر دو احتمال وجود داشته باشد، در ذیل حدیث به آن اشاره میکند. علاوه بر آن بیشتر ابواب را با اصطلاحاتی چون «تقدَّم» و «یأتی» پایان داده است که بدین وسیله به حدیث سابق یا متأخر نسبت به این باب، اشاره میکند. حدیثی که دارای دلات جانبی است یا به اشکال دیگر در حکم شرعی این باب از آن استفاده میشود . این کتاب در چاپ جدید خود در بیست مجلد به طبع رسیده، و از عصر مؤلف تاکنون به خاطر حسن ترتیب و تبویب آن مورد توجه و تکیۀ فقهاء و مجتهدان شیعه بوده است. ضمناً جمعی از بزرگان علماء نیز پس از شیخ حرّ به شرح وسائل پرداخته اند. انگیزۀ تألیف وسائل الشیعه شیخ حرّ عاملی در مقدمۀ وسائل الشیعه در بیان انگیزۀ خود از تألیف کتاب میگوید: «هر کس کتب حدیث متقدمان را مطالعه کند و بر احادیث آن کتب و کلام مؤلفان آنها اطلاع یابد، در مییابد که این کتابها از تطویل و تأویلات دور از واقعیت، خالی نیست. و تشتت احادیث، اختلاف گزینش، فراوانی تکرار و آوردن احادیثی در ذیل عناوین فقهی با وجود اینکه در بردارندۀ احکام فقهی نیست (خواننده را رنج میدهد، علاوه بر این) بسیاری از احادیث مربوط به مسائل شرعی در آنها نیست، گر چه در مجموع برای صاحبان خرد کافی به نظر میرسد و در تحقیق امهات احکام میتواند بدان بسنده کرد…». از این رو شروع به جمعآوری احادیث در کتاب وسائل الشیعه کردم و در این راه سعی خویش را به کار گرفته و در تهذیب، تصحیح، آسان کردن دستیابی به احادیث و اتقان ترتیب آنها فکر خود را به خدمت گرفتم». از این رو باید گفت هدف اساسی مؤلف تنها جمع کامل روایات فقهی و تنسیق و تهذیب آنها بوده است نه شرح و تعلیق و تصحیح روایات، ناگفته نماند که پس از تألیف کتاب وسائل الشیعه، این کتاب از مقبولیت و کاربرد وسیعی در حوزههای دینی برخوردار شد به طوری که عده زیادی از دانشمندان از عهد مؤلف کتاب تاکنون، درباره آن به شرح و تعلیق پرداختند و در عصر حاضر نیز محدّث جلیلالقدر عبدالرحیم ربانی شیرازی به تصحیح کتاب و نگارش تعلیقات سودمندی نسبت به آن اقدام کرده و در نتیجه کتاب با کیفیت مطلوبی به طبع رسید.
اصول رجالی دورۀ متأخران کدامند؟ 1ـ فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم وی این کتاب را به عنوان تکملهای برای فهرست شیخ طوسی تألیف کرده است. و مطالب آن توثیقات علماء و راویان بعد از عصر شیخ تا عصر مؤلف ـ در آغاز قرن هفتم ـ را در بر میگیرد. 2ـ معالم العلماء فی فهرس کتب الشیعة و اسماء المصنفین 3ـ کتب الرجال از ابن داود حلی 4ـ رجال علامۀ حلی (خلاصة الاقوال) 5ـ التحریر الطاووسی علاوه بر کتبی که عرفی شد، پارهای کتابهای دیگر در دورۀ متأخران تألیف گردیده است که متعرض مدح و ذم راویان نگردیده، بلکه صرفاً به جمع اصول رجالی و ترتیب اسماء رجال و تمییز طبقات پرداختهاند. چنانکه بعضی از این کتب خواننده را از رجوع به همۀ کتب رجالی بینیاز میکند. از جملۀ این کتابها میتوان موارد زیر را نام برد: 1ـ نقدالرجال: تألیف علامه سید مصطفی حسینی تفریشی متوفای سال 1015.
تاریخچه مختصری ازعلم رجال را توضیح دهید؟ نخستین پایههای علم رجال را بایستی در ستایشها و نکوهشهای صادقین (علیهم السلام) نسبت به پارهای از اصحاب خود جستجو کرد. به همین ترتیب پس از آن دو بزرگوار این سیره توسط امامان دیگر از جمله امام رضا (علیه السلام) در معرفی و تکذیب سران واقفه و نیز امامان هادی و عسکری (علیهم السلام) در معرفی و لعن غلات عصر خود تعقیب گردید و اجمالاً روایاتی که از این بزرگواران در کتب رجال و حدیث باقی مانده است، بهترین سند در جرح و تعدیل تعدادی از راویان شعیه در طبقۀ اصحاب ائمه (علیهم السلام) میباشد. اما در طبقۀ علمای شیعه نیز باید گفت: از اواخر قرن دوم هجری عدّهای از یاران و معاصران امامان (علیهم السلام) به فکر افتادند تا با استفاده از روایات معصومین (علیهم السلام) و نیز با توجه به تماس نزدیک با راویان حدیث، به شناسایی راویان ضعیف و بدنام اقدام نمایند. و از جملۀ این بزرگان میتوان از عبداللهبن جیله کنانی (م219) ، حسنبن محبوب (م224هـ)، احمدبن محمدبن خالد برقی (م274)، ابراهیمبن محمدبن سعید ثقفی (م283)، علیبن حسنبن فضّال و فضلبن شاذان نیشابوری (هر دو در نیمه دوم قرن سوم) هجری یاد کرد و هر یک از این افراد در موضوع رجال شیعه یا معرفی استادان و مشایخ خود دارای اثر و کتاب بودهاند. ضمناً کتب این عدّه غیر از آثار بیشماری است که در همین دوران توسط بزرگان شیعه در ردّ بسیاری از فرق انحرافی، همچون غلات، اسماعیلیه، فطحیه، زیدیه، واقفه، به رشتۀ تحریر درآمد. به این ترتیب میتوان گفت که قرن سوم هجری طلیعۀ روشنی بر تلاشهای شیعه در زمینۀ شناخت رجال حدیث در برداشته و دیدگاه رجالیون این دوره از طریق انتقال به آثار نویسندگان بعد ـ کم و بیش ـ در اختیار ما قرار گرفته است، ضمن آنکه از آثار این دوره رجال برقی تا زمان ما محفوظ مانده و این کتاب معرف خوبی در شناخت طبقات راویان است. در قرن چهارم علم رجال از حالت سادۀ خود وارد مرحلهای جدیدتر شده و دانشمندان بسیاری در عرصۀ این دانش به تحقیق و نگارش پرداختند. سیرۀ علمای رجال در این دوره به این صورت بود که علاوه بر تألیف کتب مستقل در حوزۀ رجال، مجموعههایی نیز، با عنوان «مشیخه» یا «فهرست کتب» تهیه میکردند که این آثار خود، آکنده از اطلاعات رجالی بود. از مهمترین اشخاصی که در این قرن در حوزۀ رجال حدیث به تحقیق پرداختند و در این زمینه صاحب اثر بودهاند میتوان از محمدبن یعقوب کلینی (م329)، محمدبن حسنبن احمدبن ولید القمی (م343)، احمدبن محمد … ابوغالب زراری (م368)، ابنداود قمی (م368)، محمدبن علیبن بابویه معروف به شیخ صدوق (م381) و محمدبن عمربن عبدالعزیز کشی (م ـ نیمه دوم قرن چهارم هجری) یاد کرد. قابل ذکر است که به جز فهرست ابوغالب زراری و اختیار الرجال کشی که از این دوران باقی مانده، سایر آثار و مؤلفات رجالی این دوره از بین رفته است. هر چند که دیدگاههای بسیاری از دانشمندان این دوره از جمله: ابنالولید، شیخ صدوق، احمدبن محمدبن عیسی اشعری و … در خلال آثار این مشایخ یا به توسط دانشمندان طبقات بعد در اختیار ما قرار گرفته است. قرن پنجم به یک معنی عصر تحول و شکوفایی علم رجال در حلقۀ متقدمان است و مهمترین منابع رجالی شیعه یعنی کتب چهارگانۀ رجال از آثار این دوران میباشد. این کتب که با همت والای دو رجالی بزرگ یعنی نجاشی و شیخ طوسی به رشتۀ تألیف کشیده شد، توانست با داشتن پشوانهای از شهرت و تواتر موجودیت خود را تا عصر ما حفظ نماید. ضمناً به غیر از این دو دانشمند، بزرگان دیگری نیز در این قرن زندگی کرده که در حوزۀ رجال صاحب نظر و دارای اثر و کتاب بودهاند. از جملۀ این افراد میتوان از ابوعبدالله حسینبن عبیدالله غضائری، فرزند او احمدبن حسینبن عبیدالله، احمدبن محمدبن نوح سیرافی یاد کرد. اما با توجه به آنکه از این دوران تنها کتب چهارگانۀ رجال باقی مانده و این کتب پایه و اسامی مجموعههای رجالی دورههای بعد قرارگرفت. وضعیت علم رجال در دورۀ متأخران از نظر علمای رجال توثیق خاص نسبت به راویان احادیث از دو راه ثابت میشود: اول ـ با نص یکی از بزرگان حدیث یا رجال متقدم. دوم ـ نص معصوم (علیه السلام). در مورد اوّل لازم است که نص علما از لابلای کتابهای آنها به دست آمده و اثبات گردد. به عبارت دیگر صدور آن نص از آنان بدون تردید احراز گردد. همچنین در مورد نص معصوم (علیه السلام) نیز اثبات صدور خبر از آن معصوم مورد نیاز است. کتب رجالی شیعه که عهدهدار این امر شده است در جای خود فراوان بوده، لکن در نتیجۀ شرایط و اوضاع دشواری که از ظلم و ستم و سوزاندن کتابهای مهم بر شیعه گذشته است، جز اندکی از این کتابها باقی نمانده است. در مورد آندسته از کتب و اصول رجالی که از دورۀ متقدمان به ما رسیده است، قبلاً به اختصار توضیحاتی داده شد. اکنون باید گفت که علاوه بر آن اصول، از ناحیۀ متأخران نیز اصولی در رجال تألیف گردیده است که در ادامۀ همان اصول است. اما از آنجا که توثیقات متأخران حجت نیست طبعاً جز با یکی از دو شرط زیر نمیتوان بر این اصول اعتماد نمود: یکی اینکه توثیق کننده به دورۀ متقدمان نزدیک باشد، مانند ابنشهر آشوب. دیگری مؤلف این اصول از نظر معاصران خود، موثق باشد، البته ناگفته نماند که اغلب این کتابها، نقل همان اقوال متقدمان است و نویسندگان آنها خود کمتر در صدد توثیق برآمده اند. از این جهت ارزش همان کتب رجالی متقدم را هم با خود دارند.
كتاب اختیارالرجال کشی را معرفی کنید؟ ابوعمرو محمدبن عمربن عبدالعزیز کشی یکی از دانشمندان شیعه در قرن چهارم هجری میباشد که در رشتۀ حدیث و رجال دستی توانا داشته است. با توجه به قرائن موجود، حیات علمی و نشو و نمای او در نیمۀ اول قرن چهارم بوده است. اما در مورد آثار وی باید گفت: شیخ طوسی و نجاشی به جز یک اثر، کتاب دیگری به او نسبت ندادهاند و این اثر نیز در حوزۀ رجال است، بعضی از دانشمندان نام آن را معرفة الرجال یا معرفة اخبار الرجال دانستهاند. البته چنانکه روشن است اصل کتاب کشی وجود خارجی ندارد بلکه آنچه در دسترس است مختاراتی از اصل کتاب است که به تصریح سیدبن طاووس، شیخ طوسی در سال 456 ه. آن را به شاگردان خود املاء کرده است. در نسخۀ موجود مجموعاً 1151 حدیث رجالی وجود دارد که در آن 515 نفر از اصحاب و معاصران امامان (علیهم السلام) مورد معرفی قرار گرفتهاند. با ملاحظۀ شرح حال راویان روشن میگردد که کشی در ذکر آنان ملزم به رعایت ترتیب، آن هم بر حسب عصر ائمه (علیهم السلام) بوده است. روایات کتاب از نظر اطلاعات تاریخی بسیار قابل توجه میباشد. لکن از آنجا که زندگی و اقامت کشی در ماوراءالنهر بوده، و این منطقه نیز از حوزههای اصلی شیعه یعنی کوفه و قم دور بوده است، کتاب او پس از نگارش به طور وسیع مورد استنساخ قرار نگرفت. اما در عین حال نسخههای معدودی از آن تا قرن پنجم باقی ماند. به طوری که نجاشی و شیخ طوسی هر کدام با سندی جدا از دیگری کتاب را به دست آورده و از آن نقل روایت میکنند. كتاب رجال نجاشی را معرفی کنید؟ احمدبن علیبن احمدبن عباس نجاشی مکنّی به ابوالحسین معروف به نجاشی یا ابنالنجاشی از دانشمندان رجالی شیعه، بلکه مطابق بعضی از نظرات سرآمد رجالیون شیعه میباشد. او علاوه بر حوزۀ رجال در شناخت کتب و مصنفات شیعه از تبحر کامل برخوردار بوده و اطلاعات دقیقی پیرامون طبقات راویان، مؤلفان کتب و نسب و نژاد اقوام و خاندانها داشت. به طوری که آثار او خصوصاً کتاب با ارزش فهرست اسماء مصنفی الشیعه گواه این مطلب میباشد. این کتاب در اصل به انگیزۀ معرفی آثار و کتب شیعه و نیز ردّ اعتراض بر کسانی نوشته شد که معتقد بودن شیعیان فاقد آثار علمی و فرهنگی میباشند. اما به دلیل آنکه نجاشی در ترجمۀ مؤلفان کتب، اطلاعات با ارزشی پیرامون وضعیت راویان و مؤلفان داده است این کتاب از همان آغاز تألیف به عنوان یک نسخۀ رجالی توجه دانشمندان را به خود جلد نمود. نجاشی در این کتاب، پس از یک مقدمه نخست به معرفی شش نفر از نویسندگان شیعه در طبقۀ یاران علی (علیه السلام) پرداخته است. و سپس به ترجمۀ صاحبان اصول و کتب شیعه و شناساندن آثار آنان روی میآورد. مؤلف در این قسمت مجموعاً 1269 نفر از مصنّفان شیعه را که در فاصلۀ قرن دوم تا پنجم هجری زندگی میکردهاند، مورد تعریف قرار داده است که از این عدّه بسیاری در شمار اصحاب و راویان امامان (علیهم السلام) قرار دارند. در ضمن او عدهای از مؤلفان و راویان شیعه را نیز در خلال ترجمۀ دیگران معرفی کرده است ، کتاب صرفاً به معرفی نویسندگان شیعه و آثار آنان اختصاص دارد و اسامی نویسندگان بر حسب حروف الفبا تنظیم شده است. نکتۀ دیگر آنکه به دلیل اطلاعات با ارزشی که در حوزۀ علم رجال در کتاب نجاشی وجود دارد این کتاب از سوی دانشمندان به رجال نجاشی معروف شده است. بررسی مصادیق عدۀ کلینی در «عدة من اصحابنا» چه کسانیاند؟ مراد از «عده» در «عدّة من اصحابنا» عدّهای از مشایخ کلینی یا مشایخ اجازه میباشند که کلینی از باب اختصار سند و یا از این جهت که ذکر یا عدم ذکر اسامی آنان دخلی در صحت یا سقم روایت نداشته است، از درج آنان خودداری ورزیده است البته نجاشی متذکر شده است که ابوجعفر کلینی گفته است: «هر جا در کتاب من آمده است: عدة من اصحابنا عن احمدبن محمدبن عیسی، این عده عبارت از محمدبن یحیی و علیبن موسی الکمیذانی و داودبن کوره قمی واحمدبن ادریس و علیبن ابراهیم قمی میباشند». اما از آنجا که کلینی در اعتقاد به صحت یک روایت، به صحت و اصالت متن توجه بیشتری داشته است تا شخصیت راوی حدیث، به همین خاطر علاوه بر وجود راویان ضعیف در اسناد روایات که اشاره شد، در بین مصادیق «عدّه»ای که نجاشی در رجال خود از آن یاد میکند نیز، دو نفر مجهولالحال وجود دارد که این دو عبارت از داودبن کورۀ قمی و علیبن موسی کمیذانی هستند. كتاب فهرست شیخ طوسی را معرفی کنید؟ سومین اثر رجالی شیعه عبارت از کتاب الفهرست تألیف شیخ الطائفه ابوجعفر محمدبن حسن طوسی میباشد. این کتاب نیز چنانکه از نام آن پیداست به عنوان اثری نوشته شد که بیانگر اسامی کتب و مؤلَّفات شیعه باشد. اما از آنجا که در کنار اطلاعات کتاب شناسی، فوائد رجالی گوناگونی در آن دیده میشود، از سوی دانشمندان به عنوان یکی از چهار کتاب اصلی رجال شناخته شد. چنانکه مشهود است سه کتاب از چهار کتاب اصلی شیعه در حوزۀ رجال، حاصل مساعی شیخ طوسی میباشد، و از این سه کتاب، دو کتاب از آثار تألیفی او بوده و کتاب سوم نیز به عنوان اختیار معرفة الرجال حاصل املاء او به شاگردانش است. اما در مورد کتاب فهرست باید گفت چنانکه از مقدمۀ شیخ بر این کتاب به دست میآید، وی نیز همانند نجاشی کتاب خود را به انگیزۀ معرفی کتب و مصنفات شیعه نوشته است. ایشان در کتاب فهرست متعرض ترجمۀ نهصد نفر از صاحبان تصانیف و اصول شده و در حدود دو هزار کتاب از آثار شیعه را معرفی کرده است، لذا وی با تألیف این کتاب خدمت بزرگی به جامعۀ تشیع انجام داد.
شرح حال مختصری از شیخ حرّ عاملی بیان کنید. کتاب تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه اثر محدث و فقیه بزرگ محمدبن حسنبن علی معروف به شیخ حرّ عاملی و یکی از محمدون سه گانه اخر است. نسب وی با سی و شش واسطه به حربن یزید ریاحی شهید، آزاد مرد حماسۀ کربلا میرسد. وی در شب جمعه، هشتم رجب سال 1033 هـ در قریۀ «مَشغر» از قراء جبل عامل لبنان دیده به جهان گشود. و در 21 رمضان 1104 وفات یافت. پدر وی دانشمندی فاضل و فقیهی برجسته و آشنا به فنون عربیت و فقه و ادب بود به طوری که فرزند وی ـ شیخ حرّ ـ پارهای از کتب عربی، فقه و جز آن را نزد وی آموخت. مشایخ و شاگردان شیخ حرّ عاملی تألیفات شیح حرّ عاملی
شرح مختصری از زندگی شیخ صدوق بیان کنید. تولد و نشو و نمای اولیه ابوجعفر محمدبن موسیبن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق از محدثان بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری است که در حوالی سال 320 هـ در خانوادهای که همگی از فضل و دانش بهره داشتهاند، پا به عرصۀ وجود گذاشت. پدر او علیبن حسینبن موسی خود از علمای بزرگ شیعه و به گفتۀ نجاشی استاد و سرآمد محدثان حوزۀ قم در عصر خود بود و چنانچه شیخ صدوق در یکی از اجازات خود یادآوری میکند او دارای دویست کتاب و اثر علمی بوده است. هر چند که شیخ طوسی و نجاشی از بیست عنوان آن بیشتر یاد نکردهاند. در عظمت علمی این شخص مطالب دیگری نیز در کتابها دیده میشود. از جملهآن توقیع امام یازدهم (علیه السلام در مورد او صادر شد که: «یا شیخی و معتمدی و فقیهی…» اما با توجه به وفات علیبن بابویه در سال 329 و عدم ذکر وی در زمره معمر بن صدور چنین مطلبی از امام یازدهم (علیه السلام) در حق وی بعید است. در مورد تولد شیخ صدوق اطلاع دقیقی در کتب تراجم وجود ندارد. محققان عموماً معتقدند که وی در سال 306 یا کمی پس از آن به دنیا آمد اما احتمال تولد وی قبل از حوالی 320 بعید به نظر میرسد. مهمترین دلیل این مطلب آن است که نجاشی در ترجمۀ شیخ صدوق مینویسد: او در سال 355 هجری وارد بغداد شد در حالی که از نظر سنی جوان بود. لازمۀ این سخن آن است که شیخ صدوق قبل از چهل سالگی وارد بغداد شده باشد، تا بتوان توصیف نجاشی را در مورد او صحیح دانست. مهمترین نتیجهای که از این مطلب گرفته میشود آنست که شیخ صدوق تنها توانست دهۀ آخر حیات پدر را درک کند. در عین حال وی از طریق رسالهای که علیبن بابویه برای فرزند خود تدوین نموده بود، توانست از فقه و دانش پدر توشه بگیرد و در کتابهای خود از پدر به عنوان یکی از مشایخ خویش نام ببرد. شیخ صدوق پس از وفات پدر در سال 329، به مجلس درس ابوجعفر محمدبن حسنبن احمدبن الولید روی آورد و مدت پانزده از محضر آن دانشمند بزرگ بهرهها گرفت. ابنالولید از رجال بزرگ شیعه بوده که به نقادی شهرت دارد و شیخ صدوق با فراگیری فقه و حدیث در مکتب این استاد، برای نخستین بار با معیارهای نقد و بررسی روایات آشنا گشت و به طوری که از بعضی از کتب شیخ صدوق بر میآید وی علیرغم اراداتی که به پدر خود میورزید در بعضی موارد آراء ابنالولید را بر آراء پدرش ترجیح داده است ، منتها باید توجه نمود که شیخ صدوق پس از وفات استاد خود، خصوصاً در دوران ریاست خود بر حوزۀ شیعیان، عملاً از پارهای از آراء این استاد عدول ورزید. پس از مرگ ابنالولید در سال 343هجري قمري شیخ صدوق به مجلس درس دیگر مشایخ در قم روی آورد، لکن به فاصلۀ اندکی، در اثر انتشار نبوغ وی در مجامع علمی و به دعوت رکنالدولۀ بویهی و مردم ری، جهت سرپرستی حوزۀ این شهر وارد ری شد و در آنجا رحل اقامت افکند. سال عزیمت او به شهر ری دقیقاً مشخص نیست ، اما با در نظر گرفتن قرائن موجود میتوان حدس زد که ورود وی به این شهر در عنفوان جوانی و در حدود سی سالگی بوده است. به هر حال دقت در زندگی هفتاد و چند سالۀ شیخ صدوق نشان میدهد که او سراسر حیات پربار خود را در طریق تعلیم و تعلم، نگارش و تألیف کتب، دفاع متعهدانه از مذاهب و بالاخره پیشوایی علمی و مرجعیت عامه سپری نمود و سرانجام در سال 381 در شهر ری بدرود حیات گفت و در همان جا به خاک سپرده شد. آرامگاه وی هم اکنون زیارتگاه شیعیان و علاقهمندان به فقه و حدیث میباشد. مشایخ و شاگردان شیخ صدوق آیتالله ربانی شیرازی در مقدمۀ معانی الاخبار از 252 نفر از کسانی که شیخ صدوق روایتی از آنان نقل کرده است نام میبرد. مصحح کتاب من لا یحضره الفقیه نیز با استناد به تحقیق میرزا حسین نوری در فائدۀ پنجم از خاتمۀ مستدرک الوسائل به درج اسامی 211 نفر از مشایخ شیخ صدوق اقدام کرده است. اما آمار فوق نمیتواند مبین نام کسانی باشد که شیخ صدوق توانسته به طریق سماع و قرائت یا اجازه و مکاتبه، به ذکر روایتی از آنان اقدام کند. زیرا این آمار بر اساس مؤلفات این دانشمند از جمله کتاب ارزشمند مدینة العلم او به دست ما نرسیده است، اما در عین حال از بین مشایخ متعدد شیخ صدوق، چهار نفر از اهمیت بیشتری برخوردارند و آنها عبارتند از: پدرش علیبن حسینبن بابویه قمی، محمدبن حسنبن احمدبن الولید، محمدبن علیبن ماجیلویه و محمدبن موسیبن متوکل، اما بعد از این چهار نفر میتوان از اشخاص زیر به عنوان مهمترین مشایخ شیخ صدوق نام برد: احمدبن محمدبن یحیی العطار، محمدبن احمدبن علیبن اسد، حمزةبن محمدبن احمد العلوی، جعفربن علیبن حسن، حسینبن احمدبن ادریس، ابواحمدبن محمدبن جعفر البندار فرعانی، جعفربن محمدبن مسرور، جعفربن علی الکوفی و ابوجعفر محمدبن علی الاسود. در بین مشایخ صدوق پدرش و استادش ابنالولید مقام و موقعیت بسیار ویژهای داشتهاند، و مقایسۀ تأثیر این دو نفر در شخصیت صدوق نشان میدهد که ابنالولید در تکوین شخصیت علمی پدرش ترجیح داده است. یکی از دلایل این مطلب احتمالاً مربوط به درک بیشتر حضور علمی ابنالولید در مقایسه با درک علیبن حسین میباشد، زیرا شیخ صدوق آثار پدرش را به توسط رسالهای که وی برای فرزند خود نوشته است روایت میکند، چنانکه خود در جایی مینویسد: قال ابی رضی الله عنه فی رسالته الی … در صورتی که در مورد ابنالولید، شیخ صدوق موفق به اخذ مطالب از او و هضم آنها به طور حضوری شده است. به هر حال درک محضر ابنالولید و تأثیری که این استاد بر شخصیت و آثار شیخ صدوق گذاشته است در مجموع از نقاط قوت شخصیت این دانشمند و آثار او به شمار میرود. اما در مورد شاگردان شیخ صدوق به طوری که نجاشی مینویسد: او در سال 355 هجری وارد بغداد شد، در آن سال بسیاری از مشایخ شیعه به اخذ حدیث از وی پرداختند در حالی که او از نظر سنی جوان بود . از این سخن برمیآید که اولاً شیخ صدوق در جوانی به صف مشایخ حدیث پیوست و دیگر آنکه او در طول عمر خود خصوصاً در سفرهای علمی، تعلیم و تعلم حدیث را به صورت توأمان وجهۀ نظر داشت، از این رو میتوان نتیجه گرفت که تعداد شاگردان و راویان آثار صدوق نیز همانند تعداد مشایخ او بسیار زیاد بوده است. و در عین حال باید گفت ضبط دقیقی در مورد شاگردان و راویان شیخ صدوق وجود ندارد و مطابق تحقیقی که در مقدمۀ معانی الاخبار آمده است تاکنون بیش از بیست و هفت نفر از راویان آثار وی شناسایی نشده است و توجه به اسامی آنها نشان میدهد که در بین این افراد مشایخ بزرگی از شیعیان ـ در سطح شیخ مفید و سید مرتضی ـ وجود دارند. شرایط سیاسی و فرهنگی شیعه در عصر شیخ صدوق. چنانکه از مطالعۀ تاریخ شیعه در عصر شیخ صدوق بر میآمد، تولد و زندگی این دانمشند مصادف با حاکمیت آلزیار و آلبویه در ایران بوده است. و در بین خاندانهای ایرانی، آلبویه به حمایت از عالمان و دانشمندان و توجه به دانش و فضیلت شهرت یافتهاند. از مهمترین رجال این خاندان باید از رکنالدوله و وزیر دانشمند او صاحببن عباد یاد کنیم و چنانکه گذشت، شیخ صدوق به دعوت رکنالدوله به شهر ری وارد شده و شیخالمشایخ شیعیان و رئیس حوزه در آن دیار گردید. شیخ صدوق در این حوزۀ جوان امّا پرنشاط توانست به بهترین وجه از وجود مشایخ و نیز آثار و کتب علمی موجود در آن خطه استفاده کند. علاوه بر ری در شهرهای دیگر نیز از جمله قم، خراسان، نیشابور، همدان و اصفهان حوزههای متعددی به وجود آمد و دانشمندان مورد احترام و تقویت قرار گرفتند. غیر از سرزمین ایران که در آن عصر مهد تشیع بود، در نقاط دیگر نیز شیعیان حضوری فعال داشتند. در مصر حکومت به دست فاطمیون بود که برنامۀ دولتشان ترویج از رجال دین و علم بود. در مواصل، نصیبین، حلب و شام، آلحمدان زمامدار مسلمانان بودند که خود گرایش شیعی داشته و از جمله مردان شعر و ادب و نویسندگان نامی بودهاند و حتی در بغداد که مرکز خلافت و اقتدار اهل سنت بود به دلیل توسعۀ قدرت آلبویه شیعیان توانستند از قدرت سیاسی اجتماعی نیرومندی برخوردار شوند و بهترین دلیل این مطلب رسیدن طالبین به مقام نقابت و امارت حاج در بغداد میباشد و به هر تقدیر وجود این شرایط باعث گردید تا شیخ صدوق بتواند اولاً در کمال سهولت سفرهای علمی خود را آغاز کرده با پشت سر گذاردن شهر و دیارهای مختلف از محضر اساتید شیعه و سنی استفاده کند و متقابلاً احادیث خود را در اختیار علاقهمندان قرار دهد. ثانیاً بدون خوف و ترس با مخالفان مذهب تماس گرفته و مناظرههایی انجام دهد و یا کتب و مقالات خود را در دفاع از تشیع و ردّ عقاید مخالفان انتشار دهد. آثار و مؤلّفات شیخ صدوق شیخ صدوق در بین دانشمندان از نظر وسعت معلومات و کثرت کتب و مصنفات فردی کمنظیر بوده است و اگر به عباراتی که در ستایش وی از زبان دانشمندان دورههای بعد صادر شده، توجه کنیم در مییابیم که تعبیر «رئیس المحدثین» بیش از هر تعبیر دیگر در مورد وی به کار رفته است . شیخ طوسی پس از آنکه از وی به عنوان حافظ حدیث، رجالی بصیر و ناقد بزرگ اخبار یاد میکند اضافه مینماید که در بین اساتید قم همانند وی از نظر قدرت حفظ و کثرت دانش دیده نشده است. او در حدود سیصد اثر دارد و فهرست کتب وی مشهور است . شیخ صدوق به هنگام تألیف من لایحضره الفقیه بنا به ادعای خود دارای 254 کتاب بوده است و مصاحب وی یعنی شریفالدین ابوعبدالله توانست اجازۀ نسخهبرداری از آنها را از مؤلف دانشمند آن دریافت دارد. اما در حال حاضر مفصلترین لیستی که از آثار شیخ در اختیار میباشد، همان لیستی است که در مقدمۀ من لایحضره الفقیه به چاپ رسیده و در آن نام 219 کتاب از آثار شیخ صدوق درج شده است. تأمل در اسامی این کتب نشان میدهد شیخ صدوق در شعب مختلف علوم دینی شخصی مطلع و صاحبنظر و غرض عمدۀ وی در تألیف این کتب برطرف ساختن نیازهای علمی و تحقیقاتی طبقات مختلف مردم بوده است . مسألۀ دیگر در آثار شیخ صدوق ابتکار جالب او در تبویب روایات و موضوعبندی آن است. به طوری که به جز چند کتاب وی که به صورت کتبی جامع تدوین شده است همانند من لایحضره الفقیه، بقیۀ آثار او معمولاً با نام موضوعی مزیّن شده و بیانگر احادیثی است که در آن رشته موجود بوده است. همانند معانی الاخبار، علل الشرایع، خصال، توحید … . آخرین کلام در مورد آثار صدوق آنکه بنا به قرائن تاریخی اکثر کتب شیخ صدوق تا قرون پنجم و ششم هجری موجود و در دسترس علماء قرار داشته است. لکن معالاسف در دوران ما جز تعداد محدود دیگر کتابی از این کتب باقی نمانده است ، اما همین تعداد برای نشان دادن عظمت علمی این دانشمند کافی است و گر چه هر یک از آثار این دانشمند بزرگ کلام و سخن مستقلی را طلب مینماید، اما جهت خودداری از اطالۀ کلام تنها به معرفی کوتاهی از کتاب من لایحضره الفقیه میپردازیم.
شرح مختصری از زندگی شيخ طوسی بیان کنید. تولد و نشو و نمای اولیه شیخ طوسی در بغداد حوزۀ بغداد در عصر شیخ طوسی مشایخ شیخ طوسی آثار و مؤلّفات شیخ ـ خط کلی آثار شیخ طوسی و تهذیب و استبصار
شرح مختصری از زندگی شيخ كلينی بیان کنید. ابوجعفر محمدبن یعقوببن اسحق کلینی رازی مؤلف نخستین کتاب از کتب اربعۀ شیعه میباشد. در مورد سال تولد او اطلاعی در دست نیست. اما وفات او در سال 329 هجری در بغداد اتفاق افتاده است. زادگاه کلینی، روستای کلین از توابع شهرری بوده و چنانکه معروف است پدر و دایی او، یعقوب و علان نیز در این ده زندگی میکردهاند. در مورد پدر وی اطلاع دقیقی در دست نیست اما در مورد دایی او، به طوری که نجاشی توضیح می دهد، در عصر خود از مشایخ معتبر و موثق بوده است. دقیقاً مشخص نیست که کلینی کودکی و نوجوانی خود را در کجا سپری کرده است اما به نظر میرسد که وی سالهای ابتدای زندگی خود را در همان زادگاه خویش سپری کرده و سپس جهت کسب معلومات دینی به قم روی آورده است. او پس از استفاده از محضر مشایخ آن حوزه، جهت تکمیل اطلاعات خویش به سفرهای متعددی دست زد که در رأس آن میتوان از دیدار او از حوزههای کوفه، نیشابور و بغداد نام برد. کلینی پس از دیدار با بزرگان این حوزهها مجدداً به ری عزیمت نمود و این در شرایطی بود که حوزۀ ری در آن زمان از حوزههای جوان به شمار میرفت و در آن خطّه پس از حوزۀ قم قرار داشت، چرا که شهر ری تا اواخر قرن سوم تحت نفوذ و سیطرۀ اهل سنت قرار داشت، و آنان با اعمال تعصب از سکونت و رشد شیعیان در آن جلوگیری میکردند. در این مورد یاقوت حموی پس از شرحی که از قول اصطخری دربارۀ بزرگی و سابقۀ تاریخی ری میدهد خود مینویسد: اهل ری، اهل سنت و جماعت بودند تا آنکه احمدبن حسن مادرانی (مادرایی) بر آنجا مسلط شد و اظهار تشیع نمود و اهل آن سامان را مورد تکریم قرار داد. مردم نیز با تصنیف کتب به او تقرّب پیدا نمودند، از جمله عبدالرحمنبن ابیحاتم کتابی در فضائل اهل بیت (علیهم السلام) نوشت. این واقعه در ایام معتمد و در سال 285 هـ بود. با توجه به این تاریخچه نتیجهگیری میشود که ظهور و رشد تشیع در ری مقارن با ایام کودکی و نوجوانی کلینی بوده است. و از این رو تعجبی ندارد که وی برای اخذ حدیث و دیدار با مشایخ بزرگ ناگزیر به اقامت در قم و سپس سفر به دیگر حوزهها گردد. دقیقاً مشخص نیست که کلینی در چه تاریخی به ری بازگشته است. اما به احتمال قوی اقامت او در این شهر به دهههای آخر عمر خویش تألیف نمود و این در زمانی بود که او مرجع شیعیان ری و محل رجوع مشتاقان علوم دینی بود. چنانکه نجاشی در شرح حال او مینویسد: «کلینی در عصر خود بزرگ و پیشوای اصحاب ما در شهر ری بود و در حدیث موثقترین و ضابطترین آنها به شمار میآمد، او کتاب خود، کافی را در ظرف بیست سال تألیف نمود» . به نظر میرسد همین مقام و موقعیت این دانشمند باعث شد تا یکی از علاقهمندان و دلسوختگان مذهب با نوشتن نامهای به او از وی تقاضا کند تا به تألیف جامع مذهبی خود روی آورد. کلینی ضمن قبول درخواست این برادر دینی، با استفاده از دستاوردهای حدیثی خود و منابع موجود در کتابخانههای شهرری به نگارش کتاب خود روی آورد. او احتمالاً در طول نوشتن این کتاب، مجدداً به قم مسافرت نمود تا از منابع حوزۀ قم به ویژۀ کتابخانۀ استاد خود، علیبن ابراهیم قمی استفاده نماید و این مطلب از صدر روایات کتاب که دو سوم آن با نام علیبن ابراهیم قمی پیوند خورده است، قابل استنباط است ، و بالاخره باید گفت: مرحوم کلینی پس از تألیف جامع حدیثی خود در سال 327 هجری عازم بغداد گردید، و در دو سال آخر حیات خود، کتاب کافی را در جمع محدودی از یاران و شاگردان خود به معرض روایت گذاشت . کلینی در سال 328 و مطابق برخی نظرات در سال 329 هجری در گشت . و در باب الکوفه بغداد به خاک سپرده شد . او علاوه بر کتاب کافی، کتابهای دیگری نیز تألیف کرد . لکن از آن کتب اثری به جای نمانده است. مشایخ و شاگردان کلینی چنانکه بعضی از محققان تذکر دادهاند، در مصادر تاریخی همزمان با حیات کلینی اطلاعات چندانی پیرامون نشو و نمای این دانشمند، وجود ندارد. از اینرو بهترین مرجع در شناخت شخصیت علمی و مشایخ ابوجعفر کلینی همان اسناد روایات کتاب کافی میباشد. به همین ترتیب در مورد شاگردان کلینی نیز اطلاعات تاریخی بسیار اندک است و تنها چند نفر که موفق شدهاند کتاب کافی را با سماع و قرائت و یا اجازه از مؤلف آن دریافت نمایند، به عنوان شاگردان کلینی شناخته شدهاند. هر چند با تعریفی که نجاشی از کلینی به عنوان استاد حدیث و رئیس حوزۀ ری کرده است، میتوان حدس زد که شاگردان کلینی بیش از این تعداد بودهاند. اما در مورد مشایخ کلینی باید گفت: طبق بررسیهای به عمل آمده در کتاب کافی، مجموعاً 15339 روایت وجود دارد که سند آن با یکی از مشایخ کلینی شروع میگردد و بررسی این اسناد نشان میدهد که کلینی روایات خود را مجموعاً از سی و چهار نفر روایت کرده است. لکن از مجموع روایات فوق 15284 روایت از هشت نفر از مشایخ حدیثی و پنجاه و پنج روایت به واسطۀ بیست و شش نفر دیگر روایت شده است. این مشایخ هشتگانه که در واقع 99 درصد و اندی از روایات کافی به توسط آنان روایت شده است به ترتیب کثرت روایت عبارتند از: علیبن ابراهیم قمی، محمدبن یحیی العطار، ابوعلی اشعری، حسینبن محمد، محمدبن اسماعیل، حمیدبن زیاد، احمدبن ادریس و علیبن محمد . از این افراد، چهار نفر اول و نیز نفر هفتم از مشایخ قم بودهاند. به همین ترتیب در این مشایخ محمدبن اسماعیل بندفر (بندقی) ساکن نیشابور و راوی آثار فضلبن شاذان بوده و حمیدبن زیاد نیز از راویان و صاحبان کتاب در کوفه میباشد. ضمناً به غیر از افراد نامبرده، کلینی مشایخ معروف دیگری هم داشته است. از جمله میتوان از ابوجعفر محمدبن حسنبن فروخ صفار، ابوالعباس احمدبن محمدبن سعید معروف به ابنعقده و ابوسلیمان داودبن کورۀ قمی یاد نمود. اما در مورد شاگردان کلینی نیز چنانکه گذشت او پس از تکمیل تحصیلات خود به ری آمد و ریاست حوزۀ آن شهر در اختیار او قرار گرفت و چنانکه نجاشی و علامه حلی تذکر دادهاند، مرجع فتوا و استاد حدیث در آن دیار گردید و گر چه میتوان از این مطلب استفاده نمود که او شاگردان زیادی را تربیت کرده است، با این حال شرحی از کیفیت تدریس و شاگردان کلینی در این حوزه وجود ندارد. بر عکس اکثر شاگردان کلینی که ادعای آنها مسموع بوده و تاریخ به نقل اسامی آنان تصریح دارد مردانی از کوفه و بغداد هستند. و این پس از ورود کلینی به بغداد در واپسین سالهای حیات و عرضۀ کافی در جمع آنان بوده است. ضمناً با توجه به مصادر رجالی روشن میشود که این افراد از مشایخ بزرگ شیعه در رشتههای فقه و حدیث بوده و مطابق بعضی از قرائن موفق شدند روایات کافی را در محضر مؤلف آن تحصیل نموده و یا اجازۀ روایتی بگیرند. از بعضی قرائن روشن میگردد که کلینی موفق نشد تمام روایات خود را به معرض سماع و قرائت گذارد و دلیل عمدۀ آن کوتاهی ایام اقامت وی پس از ورود به بغداد و در پایان حیات بوده است. در این مورد ابوغالب زراری در رسالۀ خود مینویسد: «و جمیع کتاب الکافی تصنیف ابیجعفر محمدبن یعقوب کلینی روایتی عنه بعضه قرائة و بعضه اجازه». اما به همان میزان که کتاب کلینی در حیات مؤلف آن ناشناخته و غریب مینمود، این کتاب پس از وفات مصنف دانشمند آن، به تدریج موقعیت ارزندهای در جوامع علمی پیدا کرد و به سرعت مورد استنساخ و مقابله قرار گرفت و در طول زمان از سوی دانشمندان شروح متعددی بر آن نوشته شد و به طوری که در اجازات علمای شیعه به یکدیگر آمده است، این جامع مذهبی در هر عصر و زمان به عنوان یک مرجع علمی، در حوزهها محل مراجعه قرار گرفت به گونهای که میتوان قائل به تواتر تاریخی کتاب از عصر مؤلف تاکنون گردید.
شرح مختصری از زندگی علامه مجلسی بیان کنید. کتاب ارزشمند بحار الانوار الجامعة لدر اخبار الائمة الاطهار اثر جاودانۀ علامه شیخالاسلام مولی محمدباقر بن محمدتقی مجلسی است. عموم دانشمندان بر عظمت و تبحر وی در علوم عقلی و نقلی و حدیث و رجال و ادب اجماع دارند و کسی که کتب تراجم را بررسی کند در خواهد یافت که وی از مردان بزرگ در علوم دین و شریعت است. و به ویژهآثار و کتابهای وی بیانگر آن است که ایشان در صدر فقها و محدثان بزرگ قرار گرفته است. مشایخ و شاگردان علامه مجلسی آثار و تآلیفات علامه مجلسی
شرح مختصری از زندگی فیض کاشانی بیان کنید. مؤلف این کتاب محدث فاضل و حکیم عارف «محمدبن مرتضی» معروف به مولی محسن فیض کاشانی است. وی در چهاردهم صفر 1007 هجری دیده به جهان گشود و در بیست و دوم ربیعالآخر سال 1091 ه. وفات یافت. وی اولین شخص از محمدون ثلاثۀ متأخران است. خاندان وی از خاندانی هستند که ریشه در علم و ادب و اخلاق دارند، و در میان آنها عده زیادی از فقهاء، اصولیون، حکیمان الهی و اهل رجال و فضل و ادب ظهور کرده است. اساتید و شاگردان فیض امّا مهمترین شاگردان فیض که از او روایت کردهاند عبارتند از: آثار و تألیفات فیض کاشانی
مختصری از وضعیت شرح کتب حدیث در دوره متآخران بگویید؟ باید گفت که شرح و بررسی حدیث در دورۀ متأخران اختصاص به کتب اربعه نداشته و دامنۀ آن سایر کتابهای حدیثی را نیز در بر گرفته است. در اینجا بدون آنکه در صدد احصاء کامل این آثار باشیم تنها به ذکر نمونههایی اکتفا میکنیم: 1ـ شرح استبصار، از میرزا حسنبن عبدالرسول حسینی زنوزی (م 1223) 1ـ شرح تهذیب، از مولی محمدتقی مجلسی (م1071) با نام احیاء الاحادیث شروح و حواشی کافی را معرفی کنید؟ 1ـ مرآةالعقول، تألیف محمدباقربن محمد تقی علامه مجلسی سخنی دربارۀ مرآةالعقول
شروح و حواشی من لایحضره الفقیه کدامند؟ 1ـ روضة المتقین، تألیف مولی محمدتقی مجلسی معروف به مجلسی اوّل (م1070) گفتاری پیرامون روضة المتقین
این کتاب تألیف مولی محمدمحسن معروف به فیض کاشانی یکی از نوابغ قرن یازدهم است. فیض در دیباچه کتاب صافی میگوید: گرچه مفسران دربارۀ معانی قرآن سخن بسیار گفتهاند، لکن هیچ کدام در تفاسیر خود سخن محکم و قاطعی عرضه نکردهاند. و دلیل این امر آن است که قرآن دارای ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، خاص وعام، مطلق و مفید، مجمل و مبین … و ظاهر و باطن و حد و مطلع است؛ و تشخیص همۀ اینها از کسی برنمیآید جز آنان که قرآن در خانهشان نازل گردیده است که همانا پیامبر و اهل بیت او(صلی الله علیه و آله) میباشند. از اینرو هر آنچه جز از سوی آنان باشد قابل اعتماد نیست. وی در ادامه به انحراف مسلمین از راه اهل بیت و رواج تفسیر به رأی اشاره کرده و تفاسیر تألیف شده را که اکثراً در بعد صرف و نحو و اشتقاق و لغت و قرائت و امثال آنهاست، تفسیر قشر قرآنی میداند و آنها را از مقصود قرآن دور میشمارد. او همچنین دربارۀ تفسیر روایی اظهار میدارد: «در میان همه مفسران در عین کثرتشان و فراوانی تفاسیرشان تاکنون کسی را نمیبینیم که تفسیری مهذب و صافی و وافی که از آراء عوام منزه و مستنبط از احادیث اهل بیت علیهم السلام باشد، عرضه کرده باشد» و پس از آنکه توصیفی طویل در وصف تفسیر روایی مورد نظر خود ارائه میدهد ، میگوید: «امیدوارم که این کتاب همان تفسیر باشد و شایسته است که این تفسیر صافی نامیده شود به خاطر اینکه از کدورتهای آراء عامه و افکار حیرتآور و متنافی پاک است». آنگاه مرحوم فیض پیش از شروع تفسیر قرآن طی دوازده مقدمه موضوعاتی کلی را دربارۀ تفسیر قرآن، توصیه به تمسک به قرآن، تأویل، محکم و متشابه، جمع قرآن، ممنوعیت تفسیر به رأی، کیفیت تلاوت و آداب آن و … بر اساس روایات طرح میکند. باید اضافه کرد که تفسیر صافی در عین حال که تفسیری صرفاً روایی است لکن گاهی مؤلف آن توضیحاتی را در ذیل روایات آورده و پارهای از مفردات آنها را تبیین میکند. |